گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

بیدل دهلوی:باز با طرزتکلف آشنا می‌بینمت جام در دست ز عرقهای حیا می‌بینمت

❈۱❈
باز با طرزتکلف آشنا می‌بینمت جام در دست ز عرقهای حیا می‌بینمت
سرمه درکار زبان‌کردی ز مژگان شرم دار چند روزی شدکه من پر بیصدا می‌بینمت
❈۲❈
اینقدر دام تأمل خاکساریهای کیست بیشتر میل نگه درپیش پا می‌بینمت
خون مشتاقان قدح‌پیمای نومیدی مباد گردشی در ساغررنگ حنا می‌بینمت
❈۳❈
همچو مژگان‌طور نازت یک‌قلم برگشته‌است بی‌بلایی نیستی هرچند وامی‌بینمت
اشکها را بر سر مژگان چه‌فرصت چیدن‌است یک نفس بنشین دمی دیگرکجا می‌بینمت
❈۴❈
شمع را بی‌شعله سامان نظر پیداست چیست کور می‌گردم دمی‌کز خود جدا می‌بینمت
رفته‌ام از خویش و حسرت دیده‌بان بیخودیست هرکجا باشم همان رو بر قفا می‌بینمت
❈۵❈
بیدل اشغال خطا را مایهٔ دانش مگیر صرف لغزش چون قلم سرتا به‌پا می‌بینمت

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۸۷۱

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

تیمور ناصری
2020-07-02T09:03:35
باز با طرز تکلف آشنا می‌بینمتجام دردست (ا ز) عرقهای حیا می‌بینمت