گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

بیدل دهلوی:ماییم و خاک و وعده گه انتظار و هیچ تا فرصتی نمانده شود آشکار و هیچ

❈۱❈
ماییم و خاک و وعده گه انتظار و هیچ تا فرصتی نمانده شود آشکار و هیچ
خمیازه ساغریم در این انجمن چو صبح عمری‌ست می‌کشیم و بال و خمار و هیچ
❈۲❈
آیینه‌دار فرصت نظاره‌ای که نیست بوده‌ست‌ چون ‌شرر به ‌عدم‌ یک دچار و هیچ
عالم تأملی‌ست ز رمز دهان یار پنهان وگفتگوی عدم آشکار و هیچ
❈۳❈
هنگامهٔ نشاط مکرر که دیده است بلبل تو ناله‌ کن به امید بهار و هیچ
دیگر صدای تیشهٔ فرهاد برنخاست این‌کوهسار داشت همان یک شرار و هیچ
❈۴❈
ای صفر اعتبار خیال جهان پوچ شرمی ز خود شماری چندین هزار و هیچ
چندین غرور پیشکش امتحان تست گر مردی احتراز نما اختیار و هیچ
❈۵❈
گفتم چو شمع سوختنم را علاج چیست دل ‌گفت داغ یاس غنیمت شمار و هیچ
باید کشید یک دو دم از شاهد هوس چون احتلام خجلت بوس وکنار و هیچ
❈۶❈
بیدل نیاز و ناز جهان غنا و فقر دارد همین قدر که تو داری به ‌کار و هیچ

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۸۹۵

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

ناشناس
2015-12-25T15:18:43
ای صفر اعتبار خیال جهان پوچشرمی ز خود شماری چندین هزار و هیچ!(کنایه‌ای هم هست به خودخواهی و خودنمایی)این غزل معرکه است!
ابوالفضل
2014-10-28T23:47:34
ای صفر اعتبار خیال جهان پوچشرمی ز خود شماری چندین هزار و هیچ!چندین هزار صفر در کنار هم باز هم صفر و هیچ هستن! و صفر از این که خودش را چندین هزار ببیند و باز هم هیچ باشد شرمنده است. (کنایه‌ای هم هست به خودخواهی و خودنمایی)این غزل معرکه است!