بیدل دهلوی:تنگی آورده خانهٔ صیاد یک دو چاک قفسکنید زیاد
❈۱❈
تنگی آورده خانهٔ صیاد
یک دو چاک قفسکنید زیاد
سیرآن جلوه مفت فرصت ماست
نوبهاریم چشم بد مرساد
❈۲❈
عشق چون شمع در تلاش سجود
سر ما را به پای ما سر داد
نفس آنست آنکهتا رسید به لب
گرد ما چون سحر قیامت زاد
❈۳❈
دل تنگ آخر از جهان بردبم
عقده ای داشتیم و کس نگشاد
بیستون در غبار سرمهکم ست
ناله هم رفت در پی فرهاد
❈۴❈
چیست شغل جهان حیرانی
خاک خوردن به قدر استعداد
ازکف وارثان نرفت برون
زر قارون، عمارت شداد
❈۵❈
خفتهای زیر سقف بیدیوار
عیش این خانهات مبارک باد
یار عمریستنام ما نگرفت
این فراموشی ازکه دارد یاد
❈۶❈
نامه دل بود درکف امید
برکه خواندم که باز نفرستاد
تا چراغم رسد به خاموشی
همه شب سرمه میکنم ایجاد
❈۷❈
گردم این نه قفس نمییابد
گر به زیرپرمکنند آزاد
چون سپندم در آتشیکه مپرس
سرمه گردم اگرکنم فریاد
❈۸❈
محملشمعمیکشمبیدل
خدمت پا بهگردنم افتاد
کامنت ها