گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

بیدل دهلوی:جوش زخمم دادسر در صبح محشرتیغ را کرد خون‌گرم من بال سمندرتیغ را

❈۱❈
جوش زخمم دادسر در صبح محشرتیغ را کرد خون‌گرم من بال سمندرتیغ را
از گزیدنهای رشک ابروی چین‌پرورت بر زبان پیداست دندانهای جوهر تیغ را
❈۲❈
بسمل نازتو چون مشق تپیدن می‌کند می‌کشد چون مدّ بسم‌الله بر سرتیغ را
جمع با زینت نگردد جوهر مردانگی از برش عاری بود گر سازی از زرتیغ را
❈۳❈
زینت هرکس به قدر اقتضای وضع اوست قبضه داند بر سر خود به ز افسر تیغ را
سرخوش‌تسلیم ازتهدید دوران‌ایمن است کس نراند برسر بسمل مکررتیغ را
❈۴❈
در هجوم عاجزی آفت گوارا می‌شود می‌شمارد مرغ بی‌پرواز شهر تیغ را
کوه اندوهیم از سنگینی پای طلب نالهٔ خوابیده می‌دانیم بر سر تیغ را
❈۵❈
طبع سرکش ناکجا تقلید همواری‌کند سخت‌دشوار است دادن آب‌گوهر تیغ را
از هنر آیینهٔ مقدار هرکس روشن است رشتهٔ شمع‌است بیدل موج جوهرتیغ را

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۹۴

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

کلام قاصر
2010-10-02T11:47:35
بیت "کوه اندوهیم از سنگینی پای طلبنالهٔ خوابید5 می‌دانیم بر سر تیغ را"باید به شکل زیر تغییر کند:"کوه اندوهیم از سنگینی پای طلبنالهٔ خوابیده می‌دانیم بر سر تیغ را"---پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.