گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

بیدل دهلوی:دل تا به‌کی‌ام جز پی آزار نگردد ظلم است گر این آبله هموار نگردد

❈۱❈
دل تا به‌کی‌ام جز پی آزار نگردد ظلم است گر این آبله هموار نگردد
عمری‌ست به تسلیم دوتایم چه توان‌کرد بر دوش ‌کسی نام نفس بار نگردد
❈۲❈
بند لب عاشق نشود مهرخموشی در نی‌ گرهی نیست ‌که منقار نگردد
حیف از قدم مردکه در عرصهٔ همت سربازی شمعش گل دستار نگردد
❈۳❈
مطلوب جگرسوختگان سوز و گدازی‌ست پروانه به گرد گل و گلزار نگردد
برگشتن از آن انجمن انس محال است هشدار که قاصد ز بر یار نگردد
❈۴❈
بر نقطهٔ دل یک خط تحقیق تمام است پرگار بر این دایره هر بار نگردد
بیرون‌ نتوان رفت به هرکلفت آنتن بزم گر تنگی اخلاق دل افشار نگردد
❈۵❈
بی‌باکی سعی تو به عجز است دلیلت گر پا نزنی آبله بیدار نگردد
بگذار دو روزی ز هوس‌ گرد برآریم هستی سر وهمی‌ست‌که بسیار نگردد
❈۶❈
هرچند حیا باب ادبگاه وصالست یارب مژه پیش تو نگونسار نگردد
بیدل به سر ازپرتو خورشید تو دارد آن سایه‌که پیش و پس دیوار نگردد

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۹۴۴

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

تیمور ناصری
2020-08-29T19:26:40
بیرون‌ نتوان رفت به هرکلفت (از آن) بزمگر تنگی اخلاق دل افشار نگردد
آرش آذیش
2017-08-16T10:41:16
بیرون نتوان رفت به هر کلفت آن بزم...با خطای کوچک تایپی «آنتن بزم» آمده