گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

بیدل دهلوی:درین ره تا کسی از وصل مقصد کام بردارد ز رفتن دست می‌باید به جای‌ گام بردارد

❈۱❈
درین ره تا کسی از وصل مقصد کام بردارد ز رفتن دست می‌باید به جای‌ گام بردارد
د‌ر این‌گلشن‌ ز دور فرصت‌ عشرت چه می‌پرسی
که می خمیازه‌ گردیده است تا گل جام بردارد
من آن صیدم‌ که در عرض تماشاگاه تسخیرم ز حیرت کاسهٔ دریوزه چشم دام بردارد
❈۲❈
به تکلیف بلندی خون مکن مشت غبارم را دماغ نیستی تا کی هوای بام بر دارد
به صد مصر شکر نتوان قناعت با شکر بستن کرم مشکل‌ که از طبع‌ گدا ابرام بردارد
❈۳❈
دل آهنگ‌ گدازی دارد و کم‌ظرفی طاقت کبابم را مباد روی آتش و خام بردارد
ندامت ساقی‌ است اینجا به افسوسی قناعت ‌کن مگر دستی ‌که بر هم سوده باشی جام بردارد
❈۴❈
درین بازار سودی نیست جز رنج پشیمانی سحر هرکس دکانی چیده باشد شام بردارد
هواپیمای عنقا شهرتی مپسند همت را نگین بی‌نشان حیف است ننگ نام بردارد
❈۵❈
به رنگی سرگران افتاده‌ایم از سخت‌جانیها که دشواراست قاصد هم زما پیغام بردارد
هوس تسخیر معشوقان بازاری مشو بپدل کسی تا کی پی این وحشیان رام بردارد

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۹۸۷

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

Omar Sherdil
2017-03-20T15:00:49
بیت دهم ، مصرع اول ، در کلیات چاپ کابل ، چنین آمده است:برنگی سر گران افتاده ایم از نارسائیی ها