ابن حسام خوسفی:بر گل ترا که گفت ز سنبل برار خط وز مشک ناب بر ورق گل نگار خط
❈۱❈
بر گل ترا که گفت ز سنبل برار خط
وز مشک ناب بر ورق گل نگار خط
بی خط به بندگی تو اقرار کرده ایم
آخر چه حاجتست خدا را میار خط
❈۲❈
بر عارض چو آب تو حسن دگر فزود
تا سبز شد به دور رخت بر عذار خط
اندر میان خط بنشاند آفتاب را
تا بردمید بر رخت از هر کنار خط
❈۳❈
دود دل من است که در عارضت گرفت
یا می کشد ز غالیه مشک تتار خط
خطّت که ناسخ لب یاقوت فام شد
ننوشت ابن مقله چنین آبدار خط
❈۴❈
با لطف خط خوب به خطت کجا رسید
ابن حسام اگر بنگارد هزار خط
کامنت ها