ابن حسام خوسفی:رخسار تو بی نقاب دیدن یک شب نتوان به خواب دیدن
❈۱❈
رخسار تو بی نقاب دیدن
یک شب نتوان به خواب دیدن
رویی که حجاب آفتاب است
کی شاید بی حجاب دیدن
❈۲❈
در دیده ی ما خیال رویت
چون مه بتوان در آب دیدن
در روی تو چشم خیره گردد
نتوان رخ آفتاب دیدن
❈۳❈
چشم تو خراب کرده دل را
تا چند توان عتاب دیدن
آخر بتوان بعین رحمت
یکبار بدین خراب دیدن
❈۴❈
باریک دقیقه ای ست اینجا
در موی تو پیچ و تاب دیدن
کامنت ها