ابن حسام خوسفی:پوشد ز زشک یلمق تو اطلس آفتاب پیش رخ تو ذره بود واپس آفتاب
❈۱❈
پوشد ز زشک یلمق تو اطلس آفتاب
پیش رخ تو ذره بود واپس آفتاب
جز زلف تو که سجد کند آفتاب را
در دور حسن تو نپرستد کس آفتاب
❈۲❈
گر آفتاب تیره شود با کمال نور
یک لمعه از لقای تو ما را بس آفتاب
گفتم مگر به سر رسدم آفتاب وصل
در طالعه نبود بدین سدرس آفتاب
❈۳❈
گر مهر طلعت تو بر ابن حسام تافت
شاید که تافت بر سمن و بر خس آفتاب
کامنت ها