ابن حسام خوسفی:مسلمانان دلی دارم جراحت ندانم تا مرا زین دل چه راحت
❈۱❈
مسلمانان دلی دارم جراحت
ندانم تا مرا زین دل چه راحت
لبم ریش دلم را تازه دارد
ز بس کان لب همی ریزد ملاحت
❈۲❈
بیا کر حسرت لعل تو چشمم
میان موج خون دارد سیاحت
چو صبحت دوش دیدم بر سر بام
به شب پنداشتم الشَّمس لاحَت
❈۳❈
سر زلف تو شام است و رخت صبح
مبارک باد شامت با صباحت
دگر بر هم نیارد دیده نرگس
که گل بیدار شد و الطَّیرُ ناحَت
❈۴❈
لب ابن حسام از شوق آن لب
ز طوطی می برد گوی فصاحت
کامنت ها