ابن حسام خوسفی:بشکفت بر چمن گل عذرا عذار سرخ وز جرم لاله شد کمر کوهسار سرخ
❈۱❈
بشکفت بر چمن گل عذرا عذار سرخ
وز جرم لاله شد کمر کوهسار سرخ
همچون خط تو شد طرف جویبار سبز
وز لاله صحن باغ چو رخسار یار سرخ
❈۲❈
مطرب بساز پرده ی عشاق درحجاز
ساقی تو نیز عذر میار و می آر سرخ
گردون نگر که دامن این هفت خوان کند
هرشب به خون دیده ی اسفندیار سرخ
❈۳❈
عطف هلالی فلکی بین که کرده اند
از خون خسروان فلک اقتدار سرخ
تا خون نکرد در جگر غنچه ی روزگار
گلگونه ی چمن نشد از روزگار سرخ
❈۴❈
بر رهگذار دیده ز خون بسته ام دو جوی
ای بس که کرده ام رخ ازین رهگذار سرخ
از حسرت لب تو کند دیده دم به دم
رخسار زرد من چون گل نوبهار سرخ
❈۵❈
کام از لبت که وعده ی ابن حسام بود
چشمش نگر که چون شد از این انتظار سرخ
کامنت ها