گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

ابن حسام خوسفی:زبس که می کند آن چشم فتنه بر من ناز به جان رسید دل از عشوه های آن طناز

❈۱❈
زبس که می کند آن چشم فتنه بر من ناز به جان رسید دل از عشوه های آن طناز
تطاول سر زلفس نمی توانم گفت که کوتهست مرا عمر و قصه ایست ذراز
❈۲❈
سرشکِ پرده در من ز عین غمّازی بدان رسید که بر رو فکند مارا راز
چو دسترس نبود آستین کشیدن دوست بر استانه ی او روی ما و خاک نیاز
❈۳❈
دلم ز نرگش جادوی او حذر می کرد خبر نداشت ز افسون غمزه ی غمّاز
خوش است یکدمه عیش ار زمانه دمساز است ولی زمانه به یکدم نمی شود دمساز
❈۴❈
ز روزگار شکایت نشاید ابن حسام «زمانه با تو نسازد تو با زمانه بساز»

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۸۸

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها