ابن حسام خوسفی:بیا به میکده بفروش خرقهٔ ناموس ریا و شمعه رها کن به زاهد سالوس
❈۱❈
بیا به میکده بفروش خرقهٔ ناموس
ریا و شمعه رها کن به زاهد سالوس
حریف مصطبه و ساغرم به بانگ بلند
به زیر پرده از این پس دگر نگویم کوس
❈۲❈
فلک به دست ستم بین که زیر پای بکوفت
سر سریر فریدون و افسر کاووس
طبیب شهر علاج دام نمیداند
کزین معالجه دورست فهم جالینوس
❈۳❈
نهال قد تو بر سرو مینماید ناز
گل عذار تو بر لاله میکند افسوس
به هر زمین که غباری ز موکبت برسد
دهم به وجه ارادت بر آن زمین صد بوس
❈۴❈
کمال نظم تو ابن حسام تا چه کند
که پای بند غروری تو نیز چون طاووس
کامنت ها