الهامی کرمانشاهی:بدو گفت کاین کرده نبود پسند به دهر اندر از بخرد هوشمند
❈۱❈
بدو گفت کاین کرده نبود پسند
به دهر اندر از بخرد هوشمند
همین شب یکی گفت من در پذیر
ازاین مرد پیمان بیعت بگیر
❈۲❈
چو برخیزد از جایگاه نشست
تو را با حسین علی نیست دست
تودانی که او زاده ی حیدر است
چو فرخ پدر ضیغم داور است
❈۳❈
چو از دست ما گردد امشب رها
بتابد سراز رزم او اژدها
اگر من به جای تو می بودمی
ازین گونه گفتار نشنودمی
❈۴❈
مر او را به بیعت درآوردمی
ویا سر به تیغش جدا کردمی
برازنده ی فر پیغمبری
خداوند سر پنجه ی حیدر ی
❈۵❈
زمروان چواین گفتش آمد به گوش
بدان مرد بی باک برزد خویش
که هان ای بد اندیش مرد پلید
تو خواهی مرا سرزپیکر برید؟
❈۶❈
ویا این امیری که دراین دیار
به حکم یزید است فرمانگذار؟
تورا نیست یارا و این مرد را
که با من سگالید ناورد را
❈۷❈
چو رخ زو بتابید گفت:ای ولید
نه ماییم آل رسول (ص) مجید؟
خلافت زیزدان سزاوار ماست
بزرگی و دین پروری کار ماست
❈۸❈
علی جانشین نبی بود و بس
پس از وی نبد جز حسن هیچ کس
چو فرخ برادرم بربست رخت
منم درخلافت سزاوار تخت
❈۹❈
نه آن زشت بدخو یزید پلید
کزو شوم تر چشم گردون ندید
که کارش نه غیر از قمار و شراب
به خونریزی اهل دین درشتاب
❈۱۰❈
چنین کس که گشته ازو دین تباه
زمن پیروی کردن او مخواه
مجوی از خداوند دین بنده گی
نه زیبد زداور سرافکنده گی
❈۱۱❈
بگفت این و یازنده بالا فراشت
قدم درسرای ولایت گذاشت
کامنت ها