گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

الهامی کرمانشاهی:چو شه سوی آرامگه شد چمان برآشفت مروان به والی دمان

❈۱❈
چو شه سوی آرامگه شد چمان برآشفت مروان به والی دمان
که ای بی خرد مرد ناهوشمند تو را هر چه گفتم نیامد پسند
❈۲❈
همی خوار مایه گرفتی تو کار تفو باد برچون تو فرمانگذار
نبینی کز اینت چه آید همی چه آشوب ازین کار زاید همی
❈۳❈
بدو گفت والی که ای تیره بخت همی بینمت دل چو فولاد سخت
بترس از جهاندار یزدان پاک چه خواهی به دنیا درینم هلاک
❈۴❈
به دارنده ی آشکار و نهان که بخشندم ار ملک و مال جهان
نجویم ره فتنه انگیختن به فرزند پیغمبر آویختن
❈۵❈
تو خواهی که پور پیمبر شهید شود تاکه خوشنود گردد یزید
هرآنکس که ریزد زکین خون او نگردد به روز جزا سرخ رو
❈۶❈
بدو گفت مروان پر از خشم و کین کنون گر نگه داشتی پاس دین
نکو کردی ای میر فرمان تراست سپس کاربند آنچه دانی سزاست
❈۷❈
اگر آشکارا چنین کرد یاد نهانش دگر بود آن بد نهاد
چو مروان پلیدی به گیتی نبود به آل نبی زو چها رخ نمود
❈۸❈
چو رفت از جهان زاده ی پور صخر زقتل شه دین همی کرد فخر

فایل صوتی شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) بخش ۱۷ - برآشفتن مروان به ولید به علت دست برداشتن از امام علیه السلام

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها