الهامی کرمانشاهی:چو از شهر یثرب شه تاجدار برون آمد و ناشده رهسپار
❈۱❈
چو از شهر یثرب شه تاجدار
برون آمد و ناشده رهسپار
ز فرخ سروشان چرخ برین
گروهی چمیدند سوی زمین
❈۲❈
به دست ایزدی دشنه ها استوار
به پرنده اسبان مینو سوار
درفش خدایی برافراشته
به فرمان شه دیده بگماشته
❈۳❈
رسیدند چون نزد شاه حجاز
به پوزش ببردند لختی نماز
بگفتند کای یافته برسپهر
زسم سمندت به سر تاج مهر
❈۴❈
پی یاری ات زآسمان آمدیم
به فرخنده موکب چمان آمدیم
نبی را به پیکار چندی درا
پرستار بودیم و یاری گرا
❈۵❈
کنون گر پذیری تو را یاوریم
همه زانچه فرمان دهی نگذریم
به پاسخ به ایشان بفرمود شاه
که ما را بود کربلا وعده گاه
❈۶❈
شما از زمین سوی گردون روید
همه بر به جای خود اندر شوید
به سربر مرا سایه ی زینهار
بس از بخشش پاک پروردگار
❈۷❈
سروشان به فرمان آن تاجور
به گردون پریدند بار دگر
کامنت ها