الهامی کرمانشاهی:شدآنگه زبطحا زمین رهسپار سوی تربت شاه یثرب دیار
❈۱❈
شدآنگه زبطحا زمین رهسپار
سوی تربت شاه یثرب دیار
چو روشن جهان بین آن هوشمند
بیفتاد بر بارگاه بلند
❈۲❈
پیاده شد از اسب و خم داد یال
به پوزش بدان پیشگاه جلال
غریوان درآن تربت تابناک
بمویید زار و ببوسید خاک
❈۳❈
که ای درگهت قبله راستین
حریم تو را کعبه درآستین
تو تا در جهان سایه گستر بدی
ابر تارک دهر افسر بدی
❈۴❈
به گرد اندرت دوده بودند جمع
بدانسان که پروانه برگرد شمع
زگیتی چو فرتو بگسسته شد
درفرهی بر همه بسته شد
❈۵❈
همان دو گرانمایه پور جوان
که بد یادگار تو اندر جهان
یکی را جگر پاره از زهر گشت
زدیدار او دوده بی بهر گشت
❈۶❈
دگر یک هم اکنون به یکباره گی
سپارد همی راه آواره گی
ز مرز تو ناچارپیموده راه
خدا خانه برده به خانه پناه
❈۷❈
زبیداد و پرخاش اهل ستم
مکان درحرم کرده صید حرم
من ایدون به فرمان آن سرفراز
روانم به سوی عراق از حجاز
❈۸❈
به عهدی کزین پیش بر بسته ام
بدان عهد محکم کمر بسته ام
نیندیشم ازرنج و تیمار راه
دژم هستم ازآنکه دورم زشاه
❈۹❈
چو لختی درآن پیشگه راز گفت
به مژگان همی گوهر از اشک سفت
ببوسید خاکی که روح الامین
بسودش پی سجده رخ بر زمین
❈۱۰❈
پس آنگه از آن تربت پاک تفت
خروشان سوی خانه خویش رفت
همه دوده گرد آمدندی به بر
پراز آب چشم و پر از خاک بر
❈۱۱❈
که شیرا دلیرا بزرگا گوا
سوارا هژبرا یلا پهلوا
بدین سان شتابان کجا می روی؟
چه پیش آمدستت چرا می روی؟
❈۱۲❈
چو افغانشان دید فرزانه مرد
به ایشان چنین گفت با داغ و درد
که با من چنین رفته فرمان زشاه
کازیدر سپارم سوی کوفه راه
❈۱۳❈
نمود از سران شهریاری بزرگ
مرا نامزد بهر کاری بزرگ
من اینک برفتم شما بر به جای
بمانید در زینهار خدای
❈۱۴❈
چو لختی بدان بیکسان راز راند
دو پور گرانمایه را پیش خواند
بگفت ای دو فرزند فرخنده فر
بسازید بامن بسیج سفر
❈۱۵❈
ازآن پس سپهدار با یال و سفت
به پیکر سلیح اندر افکندروگفت
یکی باره ی نغز فربه سرین
میان لاغر و چابک و دوربین
❈۱۶❈
چو باره که چون پویه جستی دمان
بجستی زنه باره ی آسمان
چو خنگ فلک زیر زین آورند
بر آن سوار گزین آورند
❈۱۷❈
به فرمان او زین زرین لگام
نهادند بر باره ی تیز گام
برآمد برآن رخش صرصر شتاب
چو بر پشت چرخ بلند آفتاب
❈۱۸❈
بگفتا ستایش کنان روزگار
فری زین ستور و فری زین سوار
سپس آن سرافراز فرخ گهر
زیثرب سوی کوفه شد رهسپر
❈۱۹❈
به همراه آن آزموده سوار
پیاده دو تن رهبر هوشیار
دو فرزند دلبند فرخ رخش
صنوبر قدان شکر پا سخش
کامنت ها