الهامی کرمانشاهی:وزان پس نهاد ابن عباس گام به درگاه فرزند خیر الانام
❈۱❈
وزان پس نهاد ابن عباس گام
به درگاه فرزند خیر الانام
بسی لابه درترک رفتن نمود
ولیکن برشه نبخشید سود
❈۲❈
چو او رفت زی قدوه ی اهل خیر
روان گشت عبدالله ابن زبیر
به نزدیک آن شه بسی لابه کرد
که شاها مشو از حرم ره نورد
❈۳❈
شهش گفت گر مانم ای محترم
ز قتلم برند آبروی حرم
چو او رفت آمد شتابان زدر
به بدرودش عبدا لله بن عمر
❈۴❈
مراو نیز بسیار گفت و شنید
به کام دل ازشاه پاسخ ندید
چو نومید شد گفت: کای شهریار
کنون کز حرم می شوی رهسپار
❈۵❈
مرا از تن پاک جایی نمای
که بوسیدی آن را – رسول خدای
که تا من دادن بوسه ها برزنم
ز سوز جگر ناله ها سرکنم
❈۶❈
زناف همایون شه پاک تن
به یکسو نمود آن زمان پیرهن
به جایی که بوسید خیرالبشر
بزد بوسه پور خلیفه عمر
❈۷❈
شهش کرد بدرورد و فرمود بار
نهادند بر ناقه ی راهوار
برفتند مردان به درگاه شاه
روا رو به گردون شد از پیشگاه
❈۸❈
سنان ها شد افراشته آبدار
هیونان شد آراسته راهوار
سپاه خدا درع پوش آمدند
چو دریا همه درخروش آمدند
❈۹❈
به چرخ اززمین شد برآوای کوس
بلرزید نه گنبد آبنوس
کامنت ها