الهامی کرمانشاهی:یکی نامه بنوشت بس دلپذیر برشه به مشک و گلاب و عبیر
❈۱❈
یکی نامه بنوشت بس دلپذیر
برشه به مشک و گلاب و عبیر
بدان نامه بر لابه بسیارکرد
کزین ره که رفتی شها بازگرد
❈۲❈
دو فرزند بودش چو ماه تمام
یکی را محمد یکی عون –نام
مرآن نامه را با دو پور جوان
سوی شاه دین کرد زان پس روان
❈۳❈
برفتند ازنزد آن راد پیر
دو پور جوانش چو از شست تیر
خود آمد برعمرو پور سعید
که بد میر یثرب به حکم یزید
❈۴❈
به لابه بدوگفت: آن نامدار
که هان ای نگهبان یثرب دیار
یکی نامه بنگار زی شاه دین
که بازآید او سوی یثرب زمین
❈۵❈
چو آید دگر باره دراین دیار
یکی در پناه خود او رابدار
مرا او را ببخش از بدی ها امان
که بیدار جان مانی و شادمان
❈۶❈
ازو عمرو زاینسان سخن چون شنید
یکی ژرف در گفت او بنگرید
پسندید و فرمود فرخ دبیر
یکی نامه بنگاشت بررای پیر
❈۷❈
بدو داد و بسیار او را ستود
برادرش را نیز همره نمود
برادرش را نام یحیی بدی
که نیکوترین زاهل دنیا بدی
❈۸❈
فرستاد آن هر دو رانزد شاه
که شاید بدارند شه را ز راه
کامنت ها