الهامی کرمانشاهی:گزین پور پیغمبر تاجدار چو در بگشاد بار
❈۱❈
گزین پور پیغمبر تاجدار
چو در بگشاد بار
یکی شیر ناگه ز هامون رسید
چو فرزند شیر خدا را بدید
❈۲❈
به پای همایون اوسر نهاد
همی لابه کرد و زمین بوسه داد
شهنشه فرا گوش اوبرد سر
خبر باز پرسید ازآن جانور
❈۳❈
زکار بزرگان کوفه دیار
هم از پور مرجانه ی نابکار
به فرزند شیر خدا شیر گفت:
که ای آگه از رازهای نهضت
❈۴❈
همه کوفیان ازتو برگشته اند
پسر عم راد تو و را کشته اند
بگفت این و یکسو شد ازنزد شاه
به پرده سرا شاه پیمود راه
❈۵❈
شنیدم چو شد شهریار حجاز
به منزلگه سوقه خرگه فراز
یکی گوشه ازبهر راحت گزید
درآن گوشه تنها دمی آرمید
❈۶❈
یکی رهنوردی چو برق جهان
بیامد بر شهریار جهان
پژوهنده آمد شه از رهگذار
که از رازدان راز پنهان مدار
❈۷❈
زکردار مسلم چه دانی همی؟
که از وی سخن بازرانی همی؟
بدو گفت پوینده کای رهنمون
بننهادم از کوفه من پا برون
❈۸❈
مگر آنکه دیدم به خون خفته زار
تن ابن عم تو ای تاجدار
دریغا از آن پر دل شیرمرد
که با کشوری جست تنها نبرد
❈۹❈
شهنشه به خرگه غمین بازگشت
به سالار خود مویه پرداز گشت
همی گفت رادا سواراسرا
خداوند را تیغ پر جوهرا
❈۱۰❈
تو را آنکه با خنجر کین بکشت
مرا از فراق تو بشکست پشت
دریغ ای سپهدار والای من
خم آورد مرگت به بالای من
❈۱۱❈
دریغا نبودم به بالین تو
که در برکشم جسم خونین تو
نبودم که برگیرمت سرزخاک
زخون شویمت چهره ی تابناک
❈۱۲❈
نهفتی چرا رنج و تیمار خویش
نکردی مرا آگهه ازکار خویش
که پیل دمان رابرافکند سر
که شیر ژیان را بدرید بر؟
❈۱۳❈
که از پا فکند آن توانا تنا
که درجنگ بد – کوهی ازآهنا؟
که سر پنجه بر تفت ضرغام را
که خم داد بازوی بهرام را؟
❈۱۴❈
که کاخ شهی رابرافکند پست
که شاخ یلی رابهم درشکست؟
که بار دگر حمزه رابردرید
که باردگر دست جعفر برید؟
❈۱۵❈
که کرد آنچه کردی تو روز نبرد؟
که بایک سپه جز تو پیکار کرد؟
ندانم پس ازکشتن ای جان پاک
سپردند جسم شریفت به خاک؟
❈۱۶❈
ویا پیکرت خوار بگذاشتند
ازآن پس که قتلت روا داشتند
ستایش ز جان آفرین برتو باد
درود از رسول (ص) امین برتو باد
❈۱۷❈
زمانی بدینگونه چون راز راند
همی خون زچشم خدا بین فشاند
کامنت ها