عراقی:بیدلی را بی سبب آزرده گیر خاکساری را به خاک اسپرده گیر
❈۱❈
بیدلی را بی سبب آزرده گیر
خاکساری را به خاک اسپرده گیر
خستهای از جور عشقت کشته دان
والهای از عشق رویت مرده گیر
❈۲❈
گر چنین خواهی کشیدن تیغ غم
جانم اندر تن چون خون افسرده گیر
چند خواهی کرد ازین جور و ستم؟
بیدلی از غم به جان آزرده گیر
❈۳❈
بردهای، هوش دلم، اکنون مرا
نیم جانی مانده وین هم برده گیر
گر بخواهی کرد تیمار دلم
از غم و تیمار جانم خرده گیر
❈۴❈
ور عراقی را تو ننوازی کنون
عالمی از بهر او آزرده گیر
کامنت ها