گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

عراقی:نرسد به هر زبانی سخن دهان تنگش نه به هر کسی نماید رخ خوب لاله رنگش

❈۱❈
نرسد به هر زبانی سخن دهان تنگش نه به هر کسی نماید رخ خوب لاله رنگش
لب لعل او نبوسد، به مراد، جز لب او رخ خوب او نبیند به جز از دو چشم شنگش
❈۲❈
لب من رسیدی آخر ز لبش به کام روزی شدی ار پدید وقتی اثر از دهان تنگش
به من ار خدنگ غمزه فگند چه باک؟ لیکن سپرش تن است، ترسم که بدور رسد خدنگش
❈۳❈
چو مرا نماند رنگی همه رنگ او گرفتم که جهان مسخرم شد چو برآمدم به رنگش
منم آفتاب از دل، که ز سنگ لعل سازم منم آبگینه آخر، که کند خراب سنگش
❈۴❈
ز میان ما عراقی چو برون فتاد، حالی پس ازین نمانده ما را سرآشتی و جنگش

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۱۴۱

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

فرشاد
2015-08-28T22:23:32
بیت ششم واقعا محشره که اگه بخوایم تفسیرش کنیم میشه گفت یجورایی با خودم کردم که لعنت بر خودم باد تناسب دارهخطاب به معشوق میگه من آدمیم که سنگ(معشوقه) رو به لعل تبدیل کردم ولی تو آدمی هستی که با سنگ وجودت آیینه دلم رو خواهی شکستدرود بر عراقی
سعید
2013-11-22T02:01:41
بسیار زیباست این غزل...در مصرع دوم بیت چهارم فکر میکنم درستش این باشه که : که ((بدو)) رسد خدنگش ، نه ((بدور)) .