گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

عراقی:صلای عشق، که ساقی ز لعل خندانش شراب و نقل فرو ریخته به مستانش

❈۱❈
صلای عشق، که ساقی ز لعل خندانش شراب و نقل فرو ریخته به مستانش
بیا، که بزم طرب ساخت، خوان عشق نهاد برای ما لب نوشین شکر افشانش
❈۲❈
تبسم لب ساقی خوش است و خوشتر از آن خرابیی که کند باز چشم فتانش
به یک کرشمه چنان مست کرد جان مرا که در بهشت نیارد به هوش رضوانش
❈۳❈
خوشا شراب و خوشا ساقی و خوشا بزمی که غمزهٔ خوش ساقی بود خمستانش!
ازین شراب که یک قطره بیش نیست که تو گهی حیات جهان خوانی و گهی جانش
❈۴❈
ز عکس ساغر آن پرتوی است این که تو باز همیشه نام نهی آفتاب تابانش
ازین شراب اگر خضر یافتی قدحی خود التفات نبودی به آب حیوانش
❈۵❈
نگشت مست به جز غمزهٔ خوش ساقی ازان شراب که در داد لعل خندانش
نبود نیز به جز عکس روی او در جام نظارگی، که بود همنشین و همخوانش
❈۶❈
نظارگی به من و هم به من هویدا شد کمال او، که به من ظاهر است برهانش
عجب مدار که: چشمش به من نگاه کند برای آنکه منم در وجود انسانش
❈۷❈
نگاه کرد به من، دید صورت خود را شد آشکار ز آیینه راز پنهانش
عجب، چرا به عراقی سپرد امانت را؟ نبود در همه عالم کسی نگهبانش
❈۸❈
مگر که راز جهان خواست آشکارا کرد بدو سپرد امانت، که دید تاوانش

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۱۴۲

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها