گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

عراقی:اکئوس تلالات بمدام ام شموس تهللت بغمام

❈۱❈
اکئوس تلالات بمدام ام شموس تهللت بغمام
از صفای می و لطافت جام در هم آمیخت رنگ جام، مدام
❈۲❈
همه‌جا مست و نیست گویی می یا مدام است و نیست گویی جام
چون هوا رنگ آفتاب گرفت رخت برگیرد از میانه ظلام
❈۳❈
چون شب و روز در هم آمیزند رنگ و بوی سحر دهند به شام
جام را رنگ و بوی می دادند تا ز ساقی و می دهد اعلام
❈۴❈
رنگ جام ارچه گشت گوناگون از چه افتاد بر وی این همه نام؟
از دو رنگی ماست این همه رنگ ورنه یک رنگ بیش نیست مدام
❈۵❈
مجلس آراستند صبح دمی تا صبوحی کنند خاصه و عام
خاص را باده خاصگی دادند عام را دردیی به رسم عوام
❈۶❈
عامه از بوی باده مست شدند خاص خود مست ساقیند مدام
مست ساقی به رنگ و بو چه کند؟ حاضران را چه کار با پیغام؟
❈۷❈
باده‌نوشان، که کار آب کنند، خاک را تیزتر کنند مسام
جرعه‌ای کان ز خاک نیست دریغ بر چو من خاکیی چراست حرام؟
❈۸❈
ساقی، ار صاف نیست، دردی ده باش، گو، هر چه هست، پخته و خام
چه شود گر کنی درین مجلس ناقصی را به نیم جرعه تمام ؟
❈۹❈
در دو عالم نگنجم از شادی گر مرا بوی تو رسد به مشام
سر این جام و باده کشف کنم نزند تا غلط ره اوهام
❈۱۰❈
باز گویم که: این چه رنگ و چه بوست می کدام است و جام باده کدام؟
بوی وجد است و رنگ نور صفات می تجلی ذات و جام کلام

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۱۵۵

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

محمد
2016-08-20T21:45:37
آغاز بیت سوم چنین است: همهجامستو ....چنان که معنا واضح است.
غزال بهمنی
2014-04-16T15:41:43
مدام در مصراع دومه بیت دوم به معنی شراب است. درنتیجه اینگونه خوانده میشود: به هم آمیخت رنگ جام و مدام.به این تعبیر که به دلیل لطافت جام، جام و شراب با هم آمیخته اند.
وحید
2020-02-17T19:38:41
بیت آغازین این غزل ترجمه ای از شعر عربیی است که جناب اسکندری نقل کرده اند. این شعر متعلق به ابن فارض، عارف بزرگ مصری است
saeid eskandari
2019-08-26T06:50:31
رَقَّ الزُّجاجُ وَ رَقَّتِ الْخَمْرُ وَ تَشابَها فَتَشا کَلَ الامْرُفَکَأنَّما خَمْرٌ وَ لا قَدَحٌ وَ کَأنَّما قَدَحٌ وَ لا خَمْرُصاحب بن عباد یا؟
s.Ali
2020-08-11T15:48:16
چقدر خوبجدا از ابیاتی که تحریف کردین اون بیتهایی هم که دوست نداشتین حذف کردینچقدر جالبمثلاسوریان حیات در عالم چون می و جام فهم کن تو مدامتشخیص دادین باید حذف بشهیا بیتهای آخر که نتیجه ی کل شعرهور نشد این بیان تورا روشن جمله زآغاز کار تا انجامجام گیتی نمای را به کف آر تا ببینی به چشم دوست مدامحتماً تشخیص دادین لازم نیست دیگه. سایت فوق العاده ای هستین. تبریک میگم بهتون
محمد تقوی رفسنجانی
2020-09-17T22:50:03
سلامابیات آغازین را مرور کنیم:از صفای می و لطافت جام درهم آمیخت رنگ جام و مدامیعنی احوال هریک از وجود و اعیان متمایز نمیشود.همه جام است و نیست گویی مییعنی احوال و احکام و نسبت و ظهور همه مضاف به اعیان است.یا مدام است و نیست گویی جامیعنی همه مضاف به وجود است.چون هوا رنگ آفتاب گرفترخت برداشت از میانه ظلامیعنی وقتی اعیان ثابته رنگ وجود به خود گرفتظلمت عدم از میان برداشته شد. بیت چهارمروز شب با هم آشتی کردندکار عالم از آن گرفت نظامیعنی پرتو وجود و اعیان ثابته باعتبار ظلمت عدمیت
محمد تقوی رفسنجانی
2020-09-17T22:59:17
سلامابیات آغازین را مرور کنیم:از صفای می و لطافت جام درهم آمیخت رنگ جام و مدامیعنی احوال هریک از وجود و اعیان متمایز نمیشود.گاه نسبت ظهور که حال وجود است به اعیان می کنند. و گاه نسبت سایر احکام که احوال اعیان است به وجود.همه جام است و نیست گویی مییعنی احوال و احکام و نسبت و ظهور همه مضاف به اعیان است.یا مدام است و نیست گویی جامیعنی همه مضاف به وجود است.چون هوا رنگ آفتاب گرفترخت برداشت از میانه ظلامیعنی وقتی اعیان ثابته رنگ وجود به خود گرفتظلمت عدم از میان برداشته شد. بیت چهارمروز شب با هم آشتی کردندکار عالم از آن گرفت نظامیعنی پرتو وجود بر اعیان ثابته- باعتبار ظلمت عدمیت ایشان - تابیدن گرفت و باعتبار وجود عینی عالم برپا شد.این ابیات در لمعات عراقی به همین صورت آمده.