عراقی:دل گم شد، ازو نشان نیابم آن گم شده در جهان نیابم
❈۱❈
دل گم شد، ازو نشان نیابم
آن گم شده در جهان نیابم
زان یوسف گم شده به عالم
پیدا و نهان نشان نیابم
❈۲❈
تا گوهر شب چراغ گم شد
ره بر در دوستان نیابم
تا بلبل خوشنوای گم شد
بوی گل و بوستان نیابم
❈۳❈
تا آب حیات رفت از جوی
عیش خوش جاودان نیابم
سرمایه برفت و سود جویم
زان است که جز زیان نیابم
❈۴❈
آن یوسف خویش را چه جویم؟
چون در چه کن فکان نیابم
هم بر در دوست باشد آرام
از خود به جز این گمان نیابم
❈۵❈
بر خاک درش چرا ننالم ؟
چاره به جز از فغان نیابم
چون جانش عزیز دارم، آری
دل، کز غم او امان نیابم
❈۶❈
تا بر من دلشده بگرید
یک مشفق مهربان نیابم
تا یک نفسی مرا بود یار
یک یار درین زمان نیابم
❈۷❈
یاری ده خویشتن درین حال
جز دیدهٔ خونفشان نیابم
بر خوان جهان چه مینشینم؟
چون لقمه جز استخوان نیابم
❈۸❈
بیحاصل ازین دکان بخیزم
نقدی چو درین دکان نیابم
خواهم که شوم به بام عالم
چه چاره، چو نردبان نیابم
❈۹❈
خواهم که کشم ز چه عراقی
افسوس که ریسمان نیابم!
کامنت ها