گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

عراقی:نگارا، بی‌تو برگ جان ندارم سر کفر و غم ایمان ندارم

❈۱❈
نگارا، بی‌تو برگ جان ندارم سر کفر و غم ایمان ندارم
به امید خیالت می‌دهم جان وگرنه طاقت هجران ندارم
❈۲❈
مرا گفتی که: فردا روز وصل است امید زیستن چندان ندارم
دلم دربند زلف توست، ورنه سر سودای بی‌پایان ندارم
❈۳❈
نیاید جز خیالت در دل من بخر یوسف، سر زندان ندارم
غمت هر لحظه جان می‌خواهد از من چه انصاف است؟ چندین جان ندارم
❈۴❈
خیالت با دل من دوش می‌گفت که: این درد تو را درمان ندارم
لب شیرین تو گفتا: ز من پرس که من با تو بگویم کان ندارم
❈۵❈
وگر لطف خیال تو باشد عراقی را چنین حیران ندارم

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۱۷۵

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

کسرا
2015-07-10T18:53:51
غمت هر لحظه جان میخواهد از من:-( ........