گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

عراقی:ای راحت روانم، دور از تو ناتوانم باری، بیا که جان را در پای تو فشانم

❈۱❈
ای راحت روانم، دور از تو ناتوانم باری، بیا که جان را در پای تو فشانم
این هم روا ندارم کایی برای جانی بگذار تا برآید در آرزوت جانم
❈۲❈
بگذار تا بمیرم در آرزوی رویت بی روی خوبت آخر تا چند زنده مانم؟
دارم بسی شکایت چون نشنوی چه گویم؟ بیهوده قصهٔ خود در پیش تو چه خوانم؟
❈۳❈
گیرم که من نگویم لطف تو خود نگوید: کین خسته چند نالد هر شب بر آستانم؟
ای بخت خفته، برخیز، تا حال من ببینی وی عمر رفته، بازآ، تا بشنوی فغانم
❈۴❈
ای دوست گاهگاهی میکن به من نگاهی آخر چو چشم مستت من نیز ناتوانم
بر من همای وصلت سایه از آن نیفکند کز محنت فراقت پوسیده استخوانم
❈۵❈
ای طرفه‌تر که دایم تو با منی و من باز چون سایه در پی تو گرد جهان دوانم
کس دید تشنه‌ای را غرقه در آب حیوان جانش به لب رسیده از تشنگی؟ من آنم
❈۶❈
زان دم که دور ماندم از درگهت نگفتی: کاخر شکسته‌ای بد، روزی بر آستانم
هرگز نگفتی، ای جان، کان خسته را بپرسم وز محنت فراقش یک لحظه وارهانم
❈۷❈
اکنون سزد ، نگارا، گر حال من بپرسی یادم کنی، که این دم دور از تو ناتوانم
بر دست باد کویت بوی خودت فرستی تا بوی جان فزایت زنده کند روانم
❈۸❈
باری، عراقی این دم بس ناخوش است و در هم حال دلش دگر دم، تا چون شود، چه دانم؟

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۱۷۷

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

آزادی
2015-07-22T13:38:35
این شعر زیبا را با صدای محمد معتمدی در آلبوم گاهی سگاهی بشنود.
محمود روزبهانی
2013-06-27T06:56:45
زیبا بیان نمودی، درد فراغ یارانمن هم ز روی دستت، چرخانده ام زبانم