گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

عراقی:ناگه از میکده فغان برخاست ناله از جان عاشقان برخاست

❈۱❈
ناگه از میکده فغان برخاست ناله از جان عاشقان برخاست
شر و شوری فتاد در عالم های و هویی از این و آن برخاست
❈۲❈
جامی از میکده روان کردند در پیش صد روان، روان برخاست
جرعه‌ای ریختند بر سر خاک شور و غوغا ز جرعه‌دان برخاست
❈۳❈
جرعه با خاک در حدیث آمد گفت و گویی از این میان برخاست
سخن جرعه عاشقی بشنید نعره زد و ز سر جهان برخاست
❈۴❈
بخت من، چون شنید آن نعره سبک از خواب، سر گران برخاست
گشت بیدار چشم دل، چو مرا عالم از پیش جسم و جان برخاست
❈۵❈
خواستم تا ز خواب برخیزم بنگرم کز چه این فغان برخاست؟
بود بر پای من، عراقی، بند بند بر پای چون توان برخاست؟

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۲۰

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

امین کیخا
2013-05-19T21:12:07
به نظر فرایند افرینش و مسئولیت پذیری ادم را روشن می کند
امیر اصغری
2013-10-17T10:49:13
اول این که کل شعر استقبال از قصیده خاقانی، و مصرع آخرش تضمین است. مصرع خاقانی البته چنین است؛ «کوه بر پای چون توان برخاست؟».دوم این که مصرع دوم از بیت پنجم در شعر بالا، غلط است. وزنش یک هجا کم دارد. احتمالا چنین باشد؛ «گفت و گویی از "آن" میان برخاست».سوم اینکه در مصرع دوم ِ بیت ششم، اگر «وز» بنویسید، یعنی فاصله را حذف کنید، مخاطب عام به غلط نمی افتد و «وَ ز ِ » نمی خواند، که بهتر است.