عراقی:چه بد کردم؟ چه شد؟ از من چه دیدی؟ که ناگه دامن از من درکشیدی
❈۱❈
چه بد کردم؟ چه شد؟ از من چه دیدی؟
که ناگه دامن از من درکشیدی
چه افتادت که از من برشکستی؟
چرا یکبارگی از من رمیدی؟
❈۲❈
به هر تردامنی رخ می‌نمایی
چرا از دیدهٔ من ناپدیدی؟
تو را گفتم که مشنو گفتِ بد گوی
علی‌رغم من مسکین شنیدی
❈۳❈
مرا گفتی: رسم روزیت فریاد
عفا الله نیک فریادم رسیدی!
دمی از پرده بیرون آی، باری
که کلی پردهٔ صبرم دریدی
❈۴❈
هم از لطف تو بگشاید مرا کار
که جمله بستگی‌ها را کلیدی
نخستم برگزیدی از دو عالم
چو طفلی در برم می‌پروریدی
❈۵❈
لب خود بر لب من می‌نهادی
حیات تازه در من می‌دمیدی
خوشا آن دم که با من شاد و خرم
میان انجمن خوش می‌چمیدی
❈۶❈
ز بیم دشمنان با من نهانی
لب زیرین به دندان می‌گزیدی
چو عنقا، تا به چنگ آری مرا باز
ورای هر دو عالم می‌پریدی
❈۷❈
مرا چون صید خود کردی، به آخر
شدی با آشیان و آرمیدی
تو با من آن زمان پیوستی، ای جان
که بر قدم لباس خود بریدی
❈۸❈
از آن دم بازگشتی عاشق من
که در من روی خوب خود بدیدی
من ار چه از تو می‌آیم پدیدار
تو نیز اندر جهان از من پدیدی
❈۹❈
مراد تو منم، آری، ولیکن
چو وابینی تو خود خود را مریدی
گزیدی هر کسی را بهر کاری
عراقی را برای خود گزیدی
کامنت ها