عراقی:ساز طرب عشق که داند که چه ساز است؟ کز زخمهٔ آن نه فلک اندر تک و تاز است
❈۱❈
ساز طرب عشق که داند که چه ساز است؟
کز زخمهٔ آن نه فلک اندر تک و تاز است
آورد به یک زخمه، جهان را همه، در رقص
خود جان و جهان نغمهٔ آن پردهنواز است
❈۲❈
عالم چو صدایی است ازین پرده، که داند
کین راه چه پرده است و درین پرده چه راز است؟
رازی است درین پرده، گر آن را بشناسی
دانی که حقیقت ز چه دربند مجاز است؟
❈۳❈
معلوم کنی کز چه سبب خاطر محمود
پیوسته پریشان سر زلف ایاز است؟
محتاج نیاز دل عشاق چرا شد
حسن رخ خوبان، که همه مایهٔ ناز است؟
❈۴❈
عشق است که هر دم به دگر رنگ برآید
ناز است بجایی و یه یک جای نیاز است
در صورت عاشق چو درآید همه سوزاست
در کسوت معشوق چو آید همه ساز است
❈۵❈
زان شعله که از روی بتان حسن برافروخت
قسم دل عشاق همه سوز و گداز است
راهی است ره عشق، به غایت خوش و نزدیک
هر ره که جزین است همه دور و دراز است
❈۶❈
مستی، که خراب ره عشق است، درین ره
خواب خوش مستیش همه عین نماز است
در صومعه چون راه ندادند مرا دوش
رفتم به در میکده، دیدم که فراز است
❈۷❈
از میکده آواز برآمد که: عراقی
در باز تو خود را، که در میکده باز است
کامنت ها