گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

عراقی:نمی‌دانم چه بد کردم، که نیکم زار می‌داری؟ تنم رنجور می‌خواهی، دلم بیمار می‌داری

❈۱❈
نمی‌دانم چه بد کردم، که نیکم زار می‌داری؟ تنم رنجور می‌خواهی، دلم بیمار می‌داری
ز درد من خبر داری، ازینم دیر می‌پرسی به زاری کردنم شادی، از آنم زار می‌داری
❈۲❈
دلم را خسته می‌داری ز تیر غم، روا باشد به دست هجر جانم را چرا افگار می‌داری؟
چه آزاری ز من خود را؟ به آزاری نمی‌ارزم که باشم؟ خود کیم؟ کز من چنین آزار می‌داری؟
مرا دشمن چه می‌داری؟ که نیکت دوست‌می‌دارم
مرا چون یار می‌دانی چرا اغیار می‌داری؟
❈۳❈
مرا گویی: مشو غمگین، که غم خوارت شوم روزی ندانم آن، کنون باری، مرا غم خوار می‌داری
نهی بر جان من منت که: خواهم داشت تیمارت دلم خون شد ز تیمارت، نکو تیمار می‌داری!
❈۴❈
دریغا! آنکه گه گاهی به دردم یاد می‌کردی عزیزم داشتی اول، به آخر خوار می‌داری
به دردی قانعم از تو، به دشنامی شدم راضی درین هم یاریم ندهی، چگونه یار می‌داری؟
❈۵❈
درین هم یاریم ندهی، به دشنامی عزیزم کن به دردی قانعم از تو، چگونه یار می‌داری؟
به هر رویی که بتوانم من از تو رو نگردانم اگر بر تخت بنشانی وگر بر دار می‌داری
به تو هر کس که فخر آرد، نداری عاز ازو، دانم
عراقی نیک بدنام است، از آن رو عار می‌داری

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۲۶۰

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

مرداد
2021-09-15T11:22:47.328359
بسیار زیبا و جذاب بود. درود بر عراقی