عراقی:دلربایی دل ز من ناگه ربودی کاشکی آشنایی قصهٔ دردم شنودی کاشکی
❈۱❈
دلربایی دل ز من ناگه ربودی کاشکی
آشنایی قصهٔ دردم شنودی کاشکی
خوب رخساری نقاب از پیش رخ برداشتی
جذبهٔ حسنش مرا از من ربودی کاشکی
❈۲❈
ای دریغا! دیدهٔ بختم بخفتی یک سحر
تا شبی در خواب نازم رخ نمودی کاشکی
در پی سیمرغ وصلش عالمی دل خستهاند
بودی او را در همه عالم وجودی کاشکی
❈۳❈
چون دلم را درد او درمان و جان را مرهم است
بر سر دردم دگر دردی فزودی کاشکی
حلقهٔ امید تا کی بر در وصلش زنم؟
دست لطفش این در بسته گشودی کاشکی
❈۴❈
از پی بود عراقی زو جدا افتادهام
در همه عالم مرا بودی نبودی کاشکی
کامنت ها