عراقی:دل، که دایم عشق میورزید رفت گفتمش: جانا مرو، نشنید رفت
❈۱❈
دل، که دایم عشق میورزید رفت
گفتمش: جانا مرو، نشنید رفت
هر کجا بوی دلارامی شنید
یا رخ خوب نگاری دید رفت
❈۲❈
هرکجا شکرلبی دشنام داد
یا نگاری زیر لب خندید رفت
در سر زلف بتان شد عاقبت
در کنار مهوشی غلتید رفت
❈۳❈
دل چو آرام دل خود بازیافت
یک نفس با من نیارامید رفت
چون لب و دندان دلدارم بدید
در سر آن لعل و مروارید رفت
❈۴❈
دل ز جان و تن کنون دل برگرفت
از بد و نیک جهان ببرید رفت
عشق میورزید دایم، لاجرم
در سر چیزی که میورزید رفت
❈۵❈
باز کی یابم دل گم گشته را؟
دل که در زلف بتان پیچید رفت
بر سر جان و جهان چندین ملرز
آنکه شایستی بدو لرزید رفت
❈۶❈
ای عراقی، چند زین فریاد و سوز؟
دلبرت یاری دگر بگزید رفت
کامنت ها