عراقی:خرم تن آن کس که دل ریش ندارد و اندیشهٔ یار ستماندیش ندارد
❈۱❈
خرم تن آن کس که دل ریش ندارد
و اندیشهٔ یار ستماندیش ندارد
گویند رقیبان که ندارد سر تو یار
سلطان چه عجب گر سر درویش ندارد؟
❈۲❈
او را چه خبر از من و از حال دل من
کو دیدهٔ پر خون و دل ریش ندارد
این طرفه که او من شد و من او وز من یار
بیگانه چنان شد که سر خویش ندارد
❈۳❈
هان، ای دل خونخوار، سر محنت خود گیر
کان یار سر صحبت ما بیش ندارد
معشوق چو شمشیر جفا بر کشد، از خشم
عاشق چه کند گر سر خود پیش ندارد؟
❈۴❈
بیچاره دل ریش عراقی که همیشه
از نوش لبان، بهره به جز نیش ندارد
کامنت ها