گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

عراقی:من مست می عشقم هشیار نخواهم شد وز خواب خوش مستی بیدار نخواهم شد

❈۱❈
من مست می عشقم هشیار نخواهم شد وز خواب خوش مستی بیدار نخواهم شد
امروز چنان مستم از بادهٔ دوشینه تا روز قیامت هم هشیار نخواهم شد
❈۲❈
تا هست ز نیک و بد در کیسهٔ من نقدی در کوی جوانمردان عیار نخواهم شد
آن رفت که می‌رفتم در صومعه هر باری جز بر در میخانه این بار نخواهم شد
❈۳❈
از توبه و قرایی بیزار شدم، لیکن از رندی و قلاشی بیزار نخواهم شد
از دوست به هر خشمی آزرده نخواهم گشت وز یار به هر زخمی افگار نخواهم شد
❈۴❈
چون یار من او باشد، بی‌یار نخواهم ماند چون غم خورم او باشد غم‌خوار نخواهم شد
تا دلبرم او باشد دل بر دگری ننهم تا غم خورم او باشد غمخوار نخواهم شد
❈۵❈
چون ساختهٔ دردم در حلقه نیارامم چون سوختهٔ عشقم در نار نخواهم شد
تا هست عراقی را در درگه او باری بر درگه این و آن بسیار نخواهم شد

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۸۶

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

سوف
2015-02-22T20:48:10
این عراقی هم خیلی کارش درسته ها
فرید کوشکی زاده
2016-05-20T09:05:43
درود بر فخرالدین عراقی واقعا زیبا بودقبلا یک شعر از ایشان در دوره دبیرستان خونده بودم الان که در این سایت گشتم با خودم گفتم شعرهای عراقی رو بخونم ببینم چطوره که با دیدن این شعر لذتم مضاعف شد .
مسعود کشانی
2014-07-02T14:26:05
جدا شعر توحیدی و زبایی بود.به من حالت معنوی خاصی دادتشکر
سعید
2013-11-21T18:29:55
این غزل عرفانی بی نهایت زیباست...درود بر مولانا فخرالدین عراقی...
علی علیمردانی
2019-10-19T10:14:30
شیخ فرید الدین عطار نیشابوری هم غزلی معروف دارد که درست در همین وزن عروضی غزل شیخ فخر الدین عرافی در بالاست (مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن - هزج مثمن اخرب ) و آن غزل معروف این است : گر در صف دین داران دین دار نخواهم شداز بهر چه با رندان در کار نخواهم شدشد عمر و نمی‌بینم از دین اثری در دلوز کفر نهاد خویش دین‌دار نخواهم شدکی فانی حق باشم بی قول اناالحق منکز عشق چو مشتاقان بردار نخواهم شددانم که نخواهم یافت از دلبر خود کامیتا من ز وجود خود بیزار نخواهم شدای ساقی جان می‌ده کاندر صف قلاشاناین بار چو هر باری بی‌بار نخواهم شداز یک می عشق او امروز چنان مستمکز مستی آن هرگز هشیار نخواهم شدتا دیده خیال او در خواب همی بینداز خواب خیال او بیدار نخواهم شدهرچند که عطارم لیکن به مجاز است اینبی عطر سر زلفش عطار نخواهم شد هم از بعد لغات مشترک و هم از بعد مفهومی غزل «عراقی» بی شک متأثر از غزل عطار بوده است .