میرزاده عشقی:جان پسر، گوش به هر خر مکن بشنو و باور مکن
❈۱❈
جان پسر، گوش به هر خر مکن
بشنو و باور مکن
تجربه باز مکرر مکن
بشنو و باور مکن
❈۲❈
مملکت ما شده امن و امان
از همدان تا طبس و سیستان
مشهد و تبریز و ری و اصفهان
ششتر و کرمانشه و مازندران
❈۳❈
امن بود، شکوه دگر، سر مکن
بشنو و باور مکن
یافته اجحاف و ستم خاتمه
نیست کسی را ز کسی واهمه
❈۴❈
هست مجازات برای همه
حاکم مطلق چو بود محکمه:
محکمه را مسخره دیگر مکن
بشنو و باور مکن
❈۵❈
نسخ شد آئین ستم گستری
هیچ دخالت نکند لشکری
در عمل مذهبی و کشوری
نیست به قانون شکنی کس جری
❈۶❈
شکوه سپس بر سر منبر مکن
بشنو و باور مکن
عصر نو، آئین تجدد بود
فکر نو و صحبت نو مد بود
❈۷❈
گر چه کله های سپهبد بود
اصل ندارد ز تعمد بود
فکر اطاعت تو ز سر در مکن
بشنو و باور مکن
❈۸❈
نیت ملت چه بود: ارتجاع!
کهنه پرستیش محل نزاع
قصد وزیران نبود: انتفاع
دولتیان ده نکنند ابتیاع
❈۹❈
نیت بد، جان برادر مکن
بشنو و باور مکن
صحبت جمهوریت از بین رفت
غصه مخور این نیت از بین رفت
❈۱۰❈
فرقه بی تربیت از بین رفت
زمزمه عاریت از بین رفت
خاطر آسوده مکدر مکن
بشنو و باور مکن
❈۱۱❈
نیست بر این ملت یک لاقبا
فکر اجانب پس از این رهنما
هست دگر موقع صلح و صفا
نیست ز هم دولت و ملت جدا
❈۱۲❈
واهمه از توپ شنبدر مکن
بشنو و باور مکن
گر بشود مجلس شوری ظنین
زود ببرید سر مفسدین
❈۱۳❈
پر خط آهن شود ایران زمین
ملک شود رشک بهشت برین
تکیه تو بر عدل مظفر مکن
بشنو و باور مکن
❈۱۴❈
تکیه دولت همه بر ملت است
ملت از آن، حامی این دولت است
لندن از این حادثه در حیرت است
مسکو از این واقعه در زحمت است
❈۱۵❈
دولت حقه است، فغان سر مکن
بشنو و باور مکن
آن که نکردست جوانان به گور!
زر نستاندست ز مردم به زور!
❈۱۶❈
پا زده زیر چهل و یک کرور!
لندنیان را بنمودست بور!
زو طلب خویش مکرر مکن
بشنو و باور مکن
❈۱۷❈
عصر تجدد بود و بلشویک
خلق به اموال تو یکسر شریک
از پی زر کس نکند آنتریک
مقصد احرار بود نام نیک
❈۱۸❈
حمل تو بر مقصد دیگر مکن!
بشنو و باور مکن
خارجه، انهار خراسان نبرد
اسکله و شیله گیلان نبرد
❈۱۹❈
خطه بحرین به عمان نبرد
آبروی ملت ایران نبرد
دیده ازین غصه دگر تر مکن
بشنو و باور مکن
❈۲۰❈
نیمه شبها سر بیراهه راه
کشته شد ار چند نفر بی گناه
بود غرض راحت خلق اله
هست سفارت سخنم را گواه
❈۲۱❈
جان بده و مفسده شر مکن
بشنو و باور مکن
کامنت ها