عینالقضات همدانی:عجب چون عاشق در عالم خود بار نمییابد در عالم معشوق از کجا بار یابد یعنی عاشق بخود...
عجب چون عاشق در عالم خود بار نمییابد در عالم معشوق از کجا بار یابد یعنی عاشق بخود خود را نمیتواند بود که بخود معشوق بود و معشوق را از اشتغال بحسن و کرشمۀ خود از کجا پروای بودن عاشق باشد بدین نسبت درد عاشق ابدیست و اندوه او سرمدی.
تا جان دارم غم تو در جان دارم
تا جان دارم غم تو در جان دارم
❈۱❈
و اندوه تو از دو دیده پنهان دارم
غمهای تو چون گران ندارد باری
بر دوش دل خویش کشم تا جان دارم
کامنت ها