فرخی سیستانی:هر روز مرا عشق نگاری بسر آید در باز کند ناگه و گستاخ در آید
❈۱❈
هر روز مرا عشق نگاری بسر آید
در باز کند ناگه و گستاخ در آید
ور در بدو سه قفل گران سنگ ببندم
ره جوید و چون مورچه از خاک برآید
❈۲❈
ور شب کنم از خانه بجای دگر آیم
او شب کند ازخانه بجای دگر آید
جورم ز دل خویشست از عشق چه نالم
عشق ار چه درازست هم آخر بسر آید
❈۳❈
دل عاشق آنست که بی عشق نباشد
ای وای دلی کو ز پی عشق برآید
گر عاشق عشقست و غم عشق مر او راست
آخر نه غم عشق مر او را بسر آید
❈۴❈
دل چون سپری گردد اندوه ندارم
گر کوه احد برفتد و بر جگر آید
نی نی غلطست این ز همه چیزی دل به
گر دل بسر آید چه خلل در بصر آید
❈۵❈
دل خواهد و دل داند و دل شاد بپاید
گر ز آمدن شاه بر ما خبر آید
شاه ملکان میر محمد که مر او را
هر ساعتی از فضل درختی ببر آید
❈۶❈
نشگفت هنر زان گهر ویژه که او راست
چونین هنر و فضل ز چونین گهر آید
گر سایه دستش بحجر برفتد از دور
چون جانوران جنبش اندر حجر آید
❈۷❈
با طالع او دولت وفیروزی یارست
از دولت و فیروزی فتح و ظفر آید
بیداد نباشد سزد ار سر بفرازد
هر شاه که او را چو محمد پسر آید
❈۸❈
این لفظ که من گفتم و من خواهم گفتن
بر جان و دل دشمن او کارگر آید
ناید ز شهان صد یک از آن کاید از آن شاه
ناید ز سها صد یک از آن کز قمر آید
❈۹❈
ای وای سپاهی که بجنگ ملک آید
ای وای درختی که بزیر تبر آید
آن همت و آن دولت و آن رای که او راست
او را که خلاف آرد و با او که برآید
❈۱۰❈
با یوز رود کس بطلب کردن آهو
آنجای که غریدن شیران نر آید
گویی نشنیدست و نداند که حذر چیست
او را و پدر را همه ننگ از حذر آید
❈۱۱❈
جاوید زیند این ملکان تا بر ایشان
هر روز بخدمت ملکی نامور آید
جاه و خطرست ایدر و مرد خردومند
صد حیله کند تا بر جاه و خطر آید
❈۱۲❈
درگاه ملک جای شهانست و شهانرا
زان در، شرف افزاید و زان در بطر آید
دولت چو بزرگان جهان از پی خدمت
هر روزه به دو وقت مرا ورا بدر آید
❈۱۳❈
دولت که بود کو بدر شاه نیاید
هر کس بدو پای آید، دولت بسر آید
از زائر و از سائل و خدمتگر و مداح
هر روز بدان درگه چندین نفر آید
❈۱۴❈
مادح بر او بوید زیرا که ز مدحش
الفاظ نکت گردد و معنی غرر آید
من مدحت او چونکه همی مختصر آرم
آری چو سخن نیک بود مختصر آید
❈۱۵❈
تا ماه شب عید گرامی بود و دوست
چون رفته عزیزی که همی از سفر آید
با تاج و کمر باد و چنان باد که هر شاه
هر روز بخدمت بر او با کمر آید
❈۱۶❈
زین جشن خزان خرمی وشادی بیند
چندانکه در ایام بهاری مطر آید
کامنت ها