فرخی سیستانی:هر که بود از یمین دولت شاد دل بمهر جمال ملت داد
❈۱❈
هر که بود از یمین دولت شاد
دل بمهر جمال ملت داد
هر که او حق نعمتش بشناخت
میر مارا نوید خدمت داد
❈۲❈
طاعت آن ملک بجا آورد
هرکه او دل برین امیر نهاد
وقت رفتن ملک بمیر سپرد
لشکر خویش و بنده و آزاد
❈۳❈
گفت بر تخت مملکت بنشین
تا بتو نام من بماند یاد
هر چه ویران شد ازتغافل من
جهد کن تا مگر کنی آباد
❈۴❈
اینت نیکو وصیت و فرمان
ایزد آن شاه را بیامرزاد
اگر آن شاه جاودانه نزیست
این خداوند جاودانه زیاد
❈۵❈
گل بخندد زیاد این بر سنگ
آب گردد ز درد آن پولاد
انده او دل گشاده ببست
رامش میر بسته ها بگشاد
❈۶❈
شمع داریم و شمع پیش نهیم
گر بکشت آن چراغ ما را باد
گر برفت آن ملک بما بگذاشت
پادشاهی کریم و پاک نژاد
❈۷❈
سخت خوب آید این دو بیت مرا
که شنیدم ز شاعری استاد :
« پادشاهی گذشت پاک نژاد
پادشاهی نشست فرخ زاد»
❈۸❈
بر گذشته همه جهان غمگین
وز نشسته همه جهان دلشاد
گر چراغی زما گرفت جهان
باز شمعی بپیش ما بنهاد
❈۹❈
ای خداوند خسروان جهان
ای جهانرا بجای جم و قباد
ملک با رای تو قرار گرفت
بخت در پیش تو بپا استاد
❈۱۰❈
کارهای جهان بکام تو گشت
گفتگوی تو در جهان افتاد
نه شگفت ار ز فر دولت تو
روید از شوره پیش تو شمشاد
❈۱۱❈
تا بشاهی نشستی از پی تو
هفت کشور همی شود هفتاد
خلق را قبله گشت خانه تو
همچو زین پیش خانه نوشاد
❈۱۲❈
پدر پیش بین تو بتو شاه
بس قوی کرد ملک را بنیاد
ملک چو کشت گشت و تو باران
این جهان چون عروس و تو داماد
❈۱۳❈
چاکرانند بر در تو کنون
برتر از طوس و نوذر و کشواد
از پی تهنیت خلیفه بتو
بفرستد کس، ار بنفرستاد
❈۱۴❈
ای امیری که در زمانه تو
نیست شد نام زفتی و بیداد
کف برادی گشاده چشم به مهر
دست دادت خدای با کف راد
❈۱۵❈
زائر از تو بخرمی و طرب
درم از تو بناله و فریاد
تخت شاهی و پادشاهی و ملک
برتو و بر زمانه فرخ باد
❈۱۶❈
چون پدر کامکار باش که تو
پدر دیگری برسم و نهاد
ماه خرداد بر تو فرخ باد
آفرین باد بر مه خرداد
کامنت ها