فرخی سیستانی:مهرگان امسال شغل روزه دارد پیش در خواجه از آتش پرستی توبه داد او را مگر
❈۱❈
مهرگان امسال شغل روزه دارد پیش در
خواجه از آتش پرستی توبه داد او را مگر
خواجه سید وزیر شاه ایران بوعلی
قبله احرار و پشت لشکر و روی گهر
❈۲❈
تیغ را میر جلیل و خامه را خواجه بزرگ
یافته میراث میری و بزرگی از پدر
او به مغرب، کار سلطان را به مشرق ساخته
نیک بنگر چون بدو باشد کفایت را گذر
❈۳❈
شغل سلطان پیش و طمع از مال او برداشته
کس بدینسان شغل هرگز می نیارد برد سر
گیتی اندر دست او و زمال گیتی دست پاک
آینچنین اندر جهان هرگز کجابد جز عمر
❈۴❈
صدر دیوان وزارت خواجه را دیگر بدید
خواجه رابیناد و جز خواجه مبینادا دگر
ملک سلطانرا به عدل و داد خویش آراسته ست
چون مشاطه نو عروسانرا به گوناگون گهر
❈۵❈
کس نداند گفت کو از کس بدانگی طمع کرد
با چنین فرمان و چندین شغل و چندین دردسر
لاجرم ملک و ولایت خرم و آباد گشت
خرم و آباد گردد ملک از عدل و نظر
❈۶❈
من قیاس از سیستان آرم که آن شهر منست
وز پی خویشان ز شهر خویشتن دارم خبر
شهر من شهر بزرگست و زمین نامدار
مردمان شهر من در شیر مردی نامور
❈۷❈
تا خلف را خسرو ایران از آنجابرگرفت
در ستم بودند و در بیداد هر بیدادگر
برکشیدند از زمین باغشان سرو و سمن
باز کردنداز سرای و کاخشان دیوار و در
❈۸❈
هر سرایی کان نکوتر بودو زان خوشتر نبود
همچو شارستان قوم لوط شد زیر و زبر
کدخدایانشان خریده خانه ها بگذاشتند
زن ز شوی خویش دور افتاد و فرزند از پدر
❈۹❈
برشه ایران حدیث سیستان پوشیده ماند
سالها بودند مسکین از غم و درخون جگر
چون شه مشرق وزارت را بخواجه باز داد
بیشتر شغلی گرفت از شغل خواجه، بیشتر
❈۱۰❈
عالمانرا بازخواند و مردمانرا بار داد
شوی با زن گشت و زن با شوی و مادر با پسر
خانه ها آباد گشت و کاخها بر پای شد
با خضر شد بار دیگر باغهای بی خضر
❈۱۱❈
روزگار سیستانرا بانکویی عدل او
باز نشناسم همی از روزگار زال زر
از ولایتهای سلطان سیستان بر گوشه ایست
نیست از انصاف او، از عدل او نابهره ور
❈۱۲❈
شهرها بسیار دارد خواجه در زیر قلم
تو بهر شهری کنون هم زین قیاس اندر نگر
ایزد او را جاودانی دولت و نعمت دهاد
تا بدان دو بربد اندیشان همی یابد ظفر
❈۱۳❈
روز او فرخنده باد و روزه اش پذرفته باد
وین خجسته مهرگان از روزها فرخنده تر
کامنت ها