گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

فردوسی:بدین نامه چون دست کردم دراز یکی مهتری بود گردن‌فراز

❈۱❈
بدین نامه چون دست کردم دراز یکی مهتری بود گردن‌فراز
جوان بود و از گوهر پهلوان خردمند و بیدار و روشن روان
❈۲❈
خداوند رای و خداوند شرم سخن گفتن خوب و آوای نرم
مرا گفت کز من چه باید همی که جانت سخن برگراید همی
❈۳❈
به چیزی که باشد مرا دسترس بکوشم نیازت نیارم به کس
همی داشتم چون یکی تازه سیب که از باد نامد به من بر نهیب
❈۴❈
به کیوان رسیدم ز خاک نژند از آن نیک‌دل نامدار ارجمند
به چشمش همان خاک و هم سیم و زر کریمی بدو یافته زیب و فر
❈۵❈
سراسر جهان پیش او خوار بود جوانمرد بود و وفادار بود
چنان نامور گم شد از انجمن چو در باغ سرو سهی از چمن
❈۶❈
نه ز او زنده بینم نه مرده نشان به دست نهنگان مردم کشان
دریغ آن کمربند و آن گِردگاه دریغ آن کِیی برز و بالای شاه
❈۷❈
گرفتار ز او دل شده نا‌امید نوان لرز لرزان به کردار بید
یکی پند آن شاه یاد آوریم ز کژی روان سوی داد آوریم
❈۸❈
مرا گفت کاین نامهٔ شهریار گرت گفته آید به شاهان سپار
بدین نامه من دست بردم فراز به نام شهنشاه گردن‌فراز

فایل صوتی شاهنامه بخش ۱۱ - در داستان ابو منصور

تصاویر

کامنت ها

علی افشاری
2015-12-06T22:40:10
نکته مهم در این شعر ناپدید شدن ابومنصور حامی ومشوق فردوسی است.که با دسیسه عوامل سلطان محمود غزنوی سر به نیست شد.وباعث تاسف شدید فردوسی شد.
ناشناس
2013-12-04T06:27:34
بنگرید به این کتابها:منم فردوسی شاه شاعراندیباچه شاهنامهویرایش و گزارش امید عطایی فرد
ادروک
2013-06-08T16:45:34
سهی یعنی چشم گیر زیرا سهیستن به پهلوی به نظر امدن است و سرو سهیگ یا سهی یعنی سروی که در میانه باغ به بلندیش دیده می شود
مصطفی قباخلو
2021-02-08T13:23:37
با سلاممرا گفت کز من چه باید همیکه جانت سخن برگراید همییعنی به من گفت من چه کاری باید بکنم به عبارتی برای رضایت تو چه کنم (در ازای چه چیزی طبع تو مایل به سخن گفتن است )
آرمین
2020-12-16T05:06:18
در ضمن، جوان روشن روانی که در بیت دوم به او اشاره شده که بعد ناپدید و از او نشانی یافت نشده، ممکن است پسر ابو منصور محمد عبدالرزاق باشد که در جنگی به اسارت درآمد و به بخارا فرستاده شد. خود ابو منصور حاکم توس نیز (که‌ شاهنامه ابو منصوری منتسب به اوست) درگیر کشمکش‌های داخلی میان امرا و حکام سامانی بود و اگر قتلش انگیزه سیاسی داشته مربوط به سامانیان بوده نه بدست سلطان محمود غزنوی.
آرمین
2020-12-16T03:55:39
ممنونم جناب ناباور،نوشته شما به من هم در فهم این ابیات کمک کرد.
علی
2020-07-06T23:58:51
ارجمندان فرهیخته شرح این ابیات چیست؟مرا گفت کز من چه باید همیکه جانت سخن برگراید همیبه چیزی که باشد مرا دسترسبکوشم نیازت نیارم به کسهمی داشتم چون یکی تازه سیبکه از باد نامد به من بر نهیببه کیوان رسیدم ز خاک نژنداز آن نیکدل نامدار ارجمندآیا ابو منصور به فردوسی پیشنهاد یاری در تدوین شاهنامه می‌دهد؟ تامین مالی؟بیت ماقبل آخر به چه معناست؟دیگر انکه منبع علی آقا در سربه نیست شدن ابو منصور به امر محمود غزنوی کجاست؟درباره ابو منصور چه میدانیم؟با سپاس
nabavar
2020-07-07T01:50:27
گرامی علیمرا گفت کز من چه باید همیکه جانت سخن برگراید همیگفت چه خدمتی از عهده ی من بر می اید که تو خود خداوند سخنی و کلام از بنِ جان تو بر میایدبه چیزی که باشد مرا دسترسبکوشم نیازت نیارم به کسهر چه دارم در اختیار تو می گذارم و سعی می کنم تا به کسی نیازمند نشوی همی داشتم چون یکی تازه سیبکه از باد نامد به من بر نهیبمرا چون سیبی تازه بر شاخه ی لطفش استوار نگاه داشت که از اسیب در امان باشمبه کیوان رسیدم ز خاک نژنداز آن نیکدل نامدار ارجمنداز مهر آن بزرگوار ازفرش به عرش رسیدم ابو منصور مشوق حکیم است او را در ویکی پدیا جستجو کن
Jahanshir jahanshirkarimpour@gmail.com
2021-11-05T14:58:00.6937463
با سلام خدمت اساتید محترم شعر وادب پارسی از نظرات و بیانات شما سروران گرامی نهایت استفاده  میشودبا سپاس از شما.
توکل
2021-12-07T17:34:37.4336914
بیت اول را با بیت ۱۶ مقایسه کنید مصراع اول شبیه به هم است و مصراع دوم متفاوت چرا در سخن فردوسی تناقض است ؟  یکبار گفته یکی مهتری بود گردن فراز  که منظور امیرک منصور است و یکبار گفته  به نام شهنشاه گردن فراز که منظور محمود غزنوی ست . دکتر امین ریاحی میگوید زمانی که فردوسی تدوین دوم را برای تقدیم به محمود غزنوی آماده میکرده این بیت را تغییر داده وچون امیرک منصور به دست پدر محمود کشته شده و مغضوب دربار غزنوی بوده  ابیاتی که حتی غیر مستقیم در مورد امیرک منصور بوده را حذف و به جای آن ابیاتی در مدح محمود غزنوی آورده است.بعدها وقتی کاتبان با تلفیق دو نسخه ،یک نسخه شاهنامه را تهیه میکرده اند حیف دیده اند که ابیات که برای امیرک منصور سروده شده را حذف کنند و هر دو را در شاهنامه اورده اند هم ابیات مدح محمود را و هم ابیات مدح امیرک منصور را 
جهن یزداد
2023-05-23T07:19:28.6835779
بیگمان نمیتوان با داستانسازی از خویش سخن گوییم سخن فردوسی یکی و یکدست است میگوید که  در اغاز که میخواستم به نامه دست برم یک  مهتر بود گردن فراز -مهتر - و نه شاهنشاه - سپس داستان امیرک را میگوید امیرک  مهتر طوس بود تنها یک شهر در دستش بود و نه شاهنشاه جهان -فردوسی هیچ ترسی از  محمود نداشته و میگوید امیرک مرا گفته بود و پند داده بود که چون کار  شهریار نامه  پایان یافت  انرا به شاهان سپار آنگاه  میگوید  اکنون بدین نامه دست بردم فراز - فراز این یکی به چم اغاز نیست  -میدانیم که فردوسی شاهنامه را نخست سروده بود و سپس که سرود  انرا به محمود داد-شاهنامه به نام امیرک نبوده چرا که امیرک  توان بخشش برای شاهنامه نداشته میگوید به چیزی که باشد مرا دسترس-  نوشته ای چون شهنامه  داستان تنها  مزد فردوسی نیست انرا  باید دست کم در افاز به چند دستنویس بنویسد  تا  به جاهای گوناگون بفرستد و دگران از روی ان بنویسند  این کار خود  یک یا چند نویسگر  نیاز داشته  و  برای این به نام شاهان میکردند تا  پخش شود چون شاهان  بزرگ میتوانستند  ان را پخش کند و به  جاهای گوناگون بفرستند کتاب در گذشته بسیار گران بود  تازه  همین  صد و اندی سال پیش که  دیگر کتابهای پارسی را چاپ میکردند و ارزش کتاب پایین امده بود  یک کتاب  با ارزش یک خانه برابر بود دست نویس گران را نمیگویم  و شاهنامه را هم نمیگویم که نوشتنش سال میبرد نه کتاب  بسیار عادی تر- مردم پیر میشدند و ارزوی داشتن یک کتاب را به گور میبردند تنها  بازرگانان  بسیار بزرگ و شهریاران میتوانستند  کتابخانه  داشته باشند - سخنور بزرگی چون رودکی که  او  نزد سامانیان بود  و سامانیان بسیار بزرگتر از محمود بودند(۰پدر محمود  برده زرخرید یکی از  بندگان  سامانی بود   محمود اگرچه در پایان سامانی را بر انداخت و توانست بخشی از  شاهی سامانی را از ان خود کند با این همه  خود نیز  در بخش بیشتر  فرمانروایی خویش  زیر دست سامانیان بود ) دیوان گرانمند رودکی و همچنین  کلیله  رودکی  و سنبادنامه اش  که بسیار گرانمند بودند  از میان رفت صدها شاعر داریم که بسیار بزرگ بودند  کارشان از دست رفته مانند افرین نامه ابوشکر بلخی  ابوالعباس سمرقندی  و بسیاری دگر  رودکی دست کمی از   سعدی و  مولوی  و نظامی نداشته و شاید بزرگتر هم بوده   از اندک بیتهایی که ازش مانده پیداست بسیار بسیار قوی بوده  و سخنوران هم بسیار خود را کوچکتر از او میدانستند 
جهن یزداد
2023-05-23T07:22:33.6844527
به چشمش همان خاک و هم سیم و زر بزرگی به او یافته زیب  و  فر   بیگمان کریمی نیست    لت نخست خود از  رادی او میگوید  کریمی زبان فردوسی نیست -