گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

فردوسی:ز یاقوت سرخ است چرخ کبود نه از آب و گرد و نه از باد و دود

❈۱❈
ز یاقوت سرخ است چرخ کبود نه از آب و گرد و نه از باد و دود
به چندین فروغ و به چندین چراغ بیاراسته چون به نوروز باغ
❈۲❈
روان اندر او گوهر دل‌فروز کز او روشنایی گرفته است روز
ز خاور بر آید سوی باختر نباشد از این یک روش راست‌تر
❈۳❈
ایا آن که تو آفتابی همی چه بودت که بر من نتابی همی

فایل صوتی شاهنامه بخش ۵ - گفتار اندر آفرینش آفتاب

تصاویر

کامنت ها

روفیا
2015-04-07T12:42:49
روان اندرو گوهر دلفروزیعنی فردوسی گمان می کرد خورشید نسبت به منظوم شمسی در حرکت است ؟
سیاوش بابکان
2015-04-07T16:12:39
به گمانم مراد حکیم حرکت با سامانه‌ی خورشیدی بوده است و نه در و نسبت به آن
پریا
2012-08-19T13:29:52
به چندین فروغ وبه چندین چراغ را معنی کنید با تشکر
امین کیخا
2013-04-19T17:01:17
فروغ در اصل پیروک است و ان نور باشد ولی رون هم معنی نور میداده است ولی باشگون شده است pyro یعنی حرارت به لاتین اما مطمئن نیستم همستاک باشند
امین کیخا
2013-04-19T17:02:44
ویروک هم به همان وزن از ویر به معنی فکر است و به کردی اول فیروک شده است و به عربی سپستر فکر شده
ممد
2012-10-30T20:15:48
سلام میشه بگید در ینجا نوروز یعنی چی؟
ممد
2012-10-30T20:16:44
سلام میشه بگید در اینجا نوروز یعنی چی؟
رسته
2012-10-30T22:25:18
نوروز در این جا به همان معنی روز اول بهار است که باغ ها پر گل می شوند. آسمان را با ماه و ستارگان فروزان به باغ پر گل تشبیه کرده است .
رسته
2008-06-04T04:39:16
بیت اول باید اصلاح شود وگر نه اشکال وزنی وچود داردغلط : ازدرست : ز---پاسخ: با تشکر، «از یاقوت» با «ز یاقوت» جایگزین شد.
آذر. خانم معلم جغرافیا از اراک
2020-04-16T20:12:54
کاش در مورد شاهنامه هم کسی مثل فرهاد که مثنوی را معنی می کند ، پیدا می شد و بیت ها را معنی می کرد
محمد
2019-07-25T09:47:43
به چندین فروغ و به چندین چراغ بیاراسته چون به نوروز باغ به نظر حقیر منظور حکیم در این بیت این بوده که با توجه به اینکه امکان دیدن اشیاء جز با وجود نور میسر نمیباشد و از طرفی خود نوری که از خورشید به زمین میرسد متشکل از چند طیف نوری است مثل رنگین کمان که در اثر برخورد با جو زمین در زمانی که باران میبارد و نور خورشید تابیده میشود این نور به جندین طیف(فروغ) از رنگهای مختلف نمایان میگردد به باغ رنگارنگی از گلها و گیاهانی تشبیه گردیده که در نوروز از خاک سر بر میآورند لذا در این بیت حکمت حضرت فردوسی بخوبی نمایانده میگردد
محمد
2019-07-25T09:49:46
به چندین فروغ و به چندین چراغ بیاراسته چون به نوروز بابه
رضا
2019-07-23T01:26:45
آقای بهنام کاملا موافق نظر شما هستم چون باختران نامیست که تغییر یافته و اشاره به افسانه ارابه ران دارد
nabavar
2021-01-30T00:17:51
گرامی محمد ز یاقوت سرخست چرخ کبودنه از آب و گرد و نه از باد و دوداز آب و خاک و باد و آتش نیستاشاره به ارکان چهار گانه ی هستی داردآب ، خاک ، باد و آتش
محمد
2021-01-29T12:52:18
نه از آب و گرد و نه از باد و دود نبود آب که درسته ولی بقیه رو میشه یکی بهم توضیح بده
س
2020-11-19T22:13:05
به نظرم تو بیت به چندین فروغ و به چندین چراغ بیاراسته چون به نوروز باغ داره به یه رسم اشاره می کنه که تو نوروز باغها رو با چراغ آراسته می کردن و داره می گه آسمان هم همین طوری مثل چراغانی باغ در نوروز با چندین چراغ آراسته شده.
مصطفی قباخلو
2021-04-04T08:07:27
سلام یکی از دوستان برای من ((خاور)) و ((باختر ))رو توضیح میده من تو لغت نامه ها و متون خوندم گیج شدم .بگید آیا مطلق هست یا متغییر ؟ممنون
سوشیانت
2020-05-16T11:17:05
سلام ببخشید در بیت 8 ازین باید زین باشد. غلط:نباشد ازیندرست:نباشد زین
۷
2017-07-05T21:41:08
ز خاور برآید سوی باخترنباشد ازین یک روش راست‌ترخاور یا خاوران در اصل خوربر و خوربران و خوروران بوده=مغربمشرق هم خورآی و خورآیان و خورآستان.به شمال هم اپاختر و باختر گفته مییشد.جنوب هم نسا و خورتاو گفته میشد.نیمروز
شیما
2017-12-04T09:02:11
کلمه دیگری که به عنوان نام قدیم افغانستان استفاده می‌شود باختر است. باختر بعضی از ساحات شمال و شمالغرب افغانستان و مقداری از حدود جنوب هندوکش را در بر داشت. در تحت نام باختر مدنیت بزرگی مانند مدنیت گریک و باختری در تاریخ افغانستان و حتی آسیای میانهه از اهمیت زیاد برخوردار است. به تعقیب ان نام «خراسان» بر سر زمین کنونی افغانستان معمول گشت .این نام در قرون وسطی از اهمیت زیاد برخودار بود. بعضی از سر زمینهای مربوط به خراسان در ایران کنونی تثبیت شده اند. خراسان که نام بخشی از «ایران تاریخی» است. خراسان بزرگ به بخش شرقی ایران
علی
2017-02-20T02:14:48
منظور از بیت آخر چیه؟ داره از خورشید بازجویی میکنه؟ چرا میگه بر من نتابی؟ منظور از چه بودت چیست؟ یعنی چرا؟سپاس
دکتر همایون یکتا aa.yekta@yahoo.com
2018-06-14T14:54:42
حضرت فردوسی اگر چنین منظوری داشت یعنی منظومه را به باغ و گل تشبیه کند مسلما اینگونه می سرود تا وزن شعر هم زیبا تر می شد ولی منظور دیگری داشته استبیاراسته چون گل نوروز باغ
نیما رنجبر
2022-01-07T17:00:14.2129826
به نظرم از اونجا که نور رو موجودی مجرد می دونستن برای همین در شعر نور رو از چهار رکن اصلی عالم مادی جدا می کنه
جهن یزداد
2022-03-14T07:34:15.6666082
انگاه افروغ از چیست ؟  از اپیروک است ؟ چرا اندکی نمی اندیشید ؟مگر نمیگویی افروختم  و افروزم وگیتی فروغ و گیتی فروز  - این همه راه دور رفتی تا بگویی  فکر عربی از  فیروک کردی گرفته شده  - بابااین نوشته های فارسی و عربی و پارسی دری و پهلوی  و هندی همگی ایرانیان را کرد مینامند  اگر  یکجا نشیین نباشند 
جهن یزداد
2022-03-14T07:49:06.8577788
گرچه فردوسی نیز انگونه می اندیشید که مردم زمانش و تو هم انگونه می اندیشی که مردم زمانت اینجا پیشتر میگوید بچندین فروغ و بچندین چراغ  روان اندرو گوهر دلفروز  تا اینجا  اسمان  و همه ستارگانند  و که از او (از اسمان و ستارگانش ) روز روشن است   در پایان میدانیم  که افتاب  روز را روشن میکند  و همه ستارگان نیستند و این اندیشه ماست  و نه گفته شنیده شده بیت پسین از فردوسی نیست و سخنور دست پنج هم  باختر و راستتر را  قافیه نمی کند  برای فردوسی باختر   سوی بلخ است  و نه هورامان
جهن یزداد
2022-03-14T07:56:51.5152491
ز یاقوت سرخ است چرخ کبود نه از اب و گرد و نه از باد و دودروان اندرو گوهر دلفروز کزو روشنایی گرفته است روز بچندین فروغ و بچندین چراغ بیاراست است چون به نوروز باغ نگیرند مر یکدگر را گذر نباشد از این یک روش راست تر بر پایه ژول مول  خورآیان  = خورآسان -و خور آمان  = هورآمان   دو سوی جهان است  یک سو خور از ان میاید و یکسو خور بر ان می اید   اما  غروب و غربت و غریب  و  تاریکی  در نگاه ایرانیان پیوندی با خور امان = هور امان ندارد  انرا با آوار و ایوار و هاور و  خاور میگفتند  که  پیوندی با خور ندارد - باختر نیز    زین نیز بگذریم که باختر برای فردوسی سوی بلخ است و نه هورامان
جهن یزداد
2022-03-14T08:33:40.8490945
شلوار را  از پاچه  نمیپوشند -  این نام گذاریهای کنونی گریک   را بنه  انجا گریگ نیستند  انجا بلخیانند و هنرشان هم بلخی است  به شیوه گریک  پیش از امدن خریکها  داریوش هخامنشی و پیش از او خوزیان ایلام و بابلیان نیز همین نام  گفته اند بلخ و انرا پلخه  بختریاو پلهَه  بهتریا گفته  اند  و این پلهه  همان پرهه و پرثه و پرسه و پارسه است  و پلخه  نیز خود پرسه بود  و خ و ه  و س  را در نام خور هور و سور سانسکریت میبینیم که  هرسه خورشید جهانند  بیگمان پیشینیان  گرچه پلخه و پارسه  را  به چند گونه میگفتند همه برای انان یکی بود مانند پوچ و پوک  برای همین هر یک را با نامی دگر باز میشناختند  پرهه مکران  بلخ بختری = بلخ بهتری= بلخ بختر   واین بختر همان بهتر است و تا کنون در بسیاری جاها  نمونه در فارس انشان  بهتر را بختر و هیزم را خیزم گویند  و این نام را در جای جای ایرانشهر میبینیم   و این نام   خراسان  جاییست که از ان خور آسد و اید و خورایان و هورامان  دوسویند که از یکی خور ایان و به یکی خور  آمان آمدان است -
جهن یزداد
2022-03-14T08:49:14.8300316
از کس دیگری بازجویی میکنی  میگوید ای که تو همانند  خورشیدی
جهن یزداد
2022-03-14T08:55:28.0112834
این از فرودسی نیست و  نمیتواند باشد  درباره ان  ان زیر نوشتم  -خور آیان و خور آمان  -  آیان از اید و امان از امد و   آسان  -آهان - آیان  است خور بران درست است   مگر آنکه  واژه خاور نمیتواند از خور بر باشد خاور از   هاور و اور  و ایوار و آوار  است
جهن یزداد
2022-04-05T15:35:28.1483722
آپاختر و خورتاو شمال و جنوب و خوراسان و خور امان  دو سوی جهان است  خور اسان را  خور ایان   و  خور بران  را  خور امان  نیز میگفتند    همانگونه که خاور از نگاه واژه   پیوندی با خوربران و خور امان ندارد باختر نیز  پیوندی با خور اسان ندارد باختر را به بلخ بختری  = بهتری میگفتند این سروده درستش اینگونه است  نگیرند مر یکدگر را گذر نباشد از این یک روش راست تر  و در اینجا  راست =  راس = راه است  در نگاه پارسی  تاریکی  و مغرب و غربت و غریب  را ایوار و اوار  و اویرو خاور  گویند - نیم روز نیز خورتاو نیست  نیمروز  همانست که به عربی انرا جنوب  میخوانند و  در پارسی نیمروز   است 
جهن یزداد
2022-07-31T04:50:53.8621359
گمانم چیزی از سرودن و شعر ندارید  و اگر داشتید  در پیشگاه فردوسی اینگونه سخن نمیگفتید  آنچه گفتید هیچ وزنی ندارد نه وزن سروده های شاهنامه و نه دگر وزن ها-گذشته از وزن - هیچ پارسی گویی اینگونه سخن نمیگوید بیاراسته چون گل نوروز باغ - خود میدانید چه میگویید چه چیزی چیزی را اراسته ؟ فردوسی سخنش پیداست  آسمان  اراسته  است  همانگونه که باغ هنگام نوروز اراسته است
جهن یزداد
2023-03-10T12:09:27.6232532
نخست انکه  واژگان پارسی مانند عربی  بنا بر وزن نیست  دگر انکه ویر ویرا ویراگ ویروی ویروگ (ویروک)  اگر به عربی رفته بود  عربها  یا وک انرا می انداختند  ویر را میگرفتند یا صدای کشیده را می انداختند و ورک میگرفتند و مانند ورق - دگرانکه فروغ /فروز چه پیوندی با  ویر دارد ویر که بیگمان با وید /بید از یک ریشه است  ( گشتن د به ر  چون جهودی /جهوری.اسفندیاد/اسفندیار.سده/سره دربخشهایی از خراسان و اران سده را سره گویند و بیشینه د را به ر میگردانند) ویرا/  بیدا /بودا/که در پارسی دری بیدار گوییم (بید  آر - بید دار و بودا پیامبر از همین نامست  بچم هوشیار و بیدار )به هر چم که بگیریم و اگر  بید  و ویر را از یک ریشه بدانیم یا ندانیم هیچ پیوند با  فروغ افروز ندارد پروک یا از پرو بال است که پیداست چیست و یا پیروک است که پیر گذشته دیر است  و پار و پیر از ان اید و پورانه های هندی از ان اید که بخش نخستین و دیرین   مهابهاراته است  چون پیشدادیان ویر به چم فکر نیست به چم هوش یاد حس جان ذهن نفس است در پشه ای بچم تن شده
جهن یزداد
2023-03-10T12:27:08.6942836
با امدن غزان سلجوقی و مغول ایرانیان زبان خویش را فراموش کرده اند پیش از ان هیچ کس  خراسان ( خور اسان خور اهان خور ایان مشرق ) را خاور ننامیده و فردوسی بزرگ همهجا  خاور را مغرب گفته   برای نمونه نگاه کنید به داستان بخش کردان زمین بدست فریدون برای سه پسرش  -  دگر انکه خاور اور  خور است  جایی که خور بدان اورده میشود  نمیبینید که به غریب میگویند اوار و اویر و اواره  و به غروب میگویند ایوار و ایواره   برای انکه  تیر مرگ را هم بر تن نادانی بکوبم این را هم بدانیم که ارمنیان به  غروب افتاب میگویند خاور خاوران  - خ خاور هیچ پیوندی با خور ندارد   ان خ مانند   اورزم و خوارزم است مانند اوجا و خوزستان است  داریوش در سنگنبشته ها انان را  اوجا میخواند  دیگر انکه اورامان هورامان خورامان  -  دگر خیور هیور ایور که برادر شوهر است دگر خیزه خیز هیز ایزک است همان هیز که خودتان میدانید