گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

فردوسی:چو از دفتر این داستان‌ها بسی همی خواند خواننده بر هر کسی

❈۱❈
چو از دفتر این داستان‌ها بسی همی خواند خواننده بر هر کسی
جهان دل نهاده بدین داستان همان بخردان نیز و هم راستان
❈۲❈
جوانی بیامد گشاده زبان سخن گفتن خوب و طبع روان
به شعر آرم این نامه را گفت من از او شادمان شد دل انجمن
❈۳❈
جوانیش را خوی بد یار بود ابا بد همیشه به پیکار بود
بر او تاختن کرد ناگاه مرگ نهادش به سر بر یکی تیره ترگ
❈۴❈
بدان خوی بد جان شیرین بداد نبد از جوانیش یک روز شاد
یکایک از او بخت برگشته شد به دست یکی بنده بر کشته شد
❈۵❈
برفت او و این نامه ناگفته ماند چنان بخت بیدار او خفته ماند
الهی عفو کن گناه ورا بیفزای در حشر جاه ورا

فایل صوتی شاهنامه بخش ۹ - داستان دقیقی شاعر

تصاویر

کامنت ها

روفیا
2015-04-27T17:05:49
بنده اصلا نمی توانم بیت اخر را بخوانم !مگر اینکه afv را afoo بخوانم !!elahi afoo kon gonahe veraکه این هم بسی خنده دار و سخیف است .از فردوسی بزرگ بس دور است .
مجتبی خراسانی
2015-04-28T16:58:41
الهی عفو کن گناه ورا / بیفزای در حشر جاه وراکاملا صحیح است...بعضی از محققین برآنند که فردوسی طوسی در شاهنامه ، پارسی نغز و زبان ناب به کار برده است ولی خواهیم دید که در این حماسۀ بزرگ نه نتها کلمات تازی بلکه هندی ، یونانی و حتی چینی هم به کار رفته است. فقط چند واژۀ هندی الاصل را مورد بررسی قرار می دهم :-بابیک از دیگر اِستاد آنگاه دورپُر از درد باب و پر از رنج پورواژۀ «باب» تاکنون در هند به صورت «باپ» به معنی پدر به کار می رود و چون قدما در نقطه گذاری زیاد دقت نمی کردند بنابراین گمان می رود فردوسی واژه هایی را که به بای فارسی (پ) به کار برده بود خطاطان آنها را به بای موحده (ب) نوشته اند.-گاومیشنگاری نگارید بر خاک پیشهمیدون به سان سر گاومیشتلفظ این واژه به زبان سانسکریت مهش است و آن را با کلمۀ گاو به کار نمی برند و در بعضی لهجه های زبان پنجابی تاکنون این واژه مش خوانده می شود ، ظاهرا این واژه از زبان پنجابی به فارسی دری راه یافته است و این کلمه برای گوسفند ماده به کار نرفته ، چه در زبان سانسکریت این حیوان را میش می گویند چنانکه فردوسی هم گفته :به دام آیدش ناسگالیده میشپلنگ از پس پشت و روباه پیش-سنجدز دیوان به پیشش سر سنجه بودکه جان و دلش زان سخن رنجه بوددر شاهنامه اسم یکی از دیوها سنجه آمده است ، این کلمه هنوز به همین صورت در زبان هندی به کار می رود و به عنوان اسم افراد نیز رواج کامل دارد (مثل سنجی گاندی).-خنجر هندوان-هندی درایعلاوه بر این فردوسی بعضی کلمات هندی را هم به فارسی ترجمه کرده است ، میان آنها یکی خنجر هندوان است و دیگری هندی درای:چه از جوشن و ترک و برگستوانچه کوپال و چه خنجر هندوانمنظور فردوسی از خنجر هندوان همان کتار است که نوعی از کارد (خنجر) می باشد که چون به شکل میوۀ تمرهندی است به همین نام (کتار) شهرت یافته است.«هندی درای» به معنای زنگ و ناقوس به کار رفته است. هندوها در معابد خود از دو نوع زنگ استفاده می کنند ، یکی مثل لالۀ واژگون است که در وسط سنگی نصب کرده و موقع نیایش آن را می نوازند و دومین مانند صفحۀ گرد (دیسک) و وقتی آن را با چوب می کوبند همان موقع در شنکهه نیز می دمند. فردوسی این واژه را چندین جا به کار برده است :خروشیدن کوس با کره نایهمان زنگ زرین و هندی درایدر اینجا منظور از زنگ زرین همان نوع اول زنگ است که طبعا چون صنعت فلز از قدیم الایام در ایران و هند رواج داشته مورد استفاده بوده است و هندی درای نیز همان صفحۀ مدور بوده است.بمنّه و کرمهمجتبی خراسانی
ایران نژاد
2015-04-28T17:42:37
جناب خراسانی، تنها به دلیل چند واژه‌ی مشکوک و یا مشترک که سرکار آورده اید نباید و نمی توانیم این بیت بی هویت را از حکیم توس بدانیم.
lyam
2015-04-29T13:23:28
این آقای خراسانی عجب در سفسطه و سر هم بافی ید طولایی داردکل شاهنامه را که سعی در زنده نگاهداشت زبان پارسی دارد نمیبیند ولی یک بیت الحاقی که هر کودک دبستانی میفهمد که از فردوسی نیست را با زور مغلطه میخواهد به خورد مردم بدهداین بیت آخری میتواند نباشد و هیچ ربطی هم به ابیات قبلی نداشته باشد آستاد طوس اگر میخواست چنین دعایی بکند همانطور که خانم مرسده اشاره کردند می فرمود خدایا ببخشا گناه ورا که بسیار به طبع و سخن استاد توس نزدیکتر میبود.آقای خراسانی ما شمارا به بندگی اعراب و سرسپردگی قاتلان کسروی بزرگ میشناسیماز شما توقع بیش ازین نیست.لیام
merce
2015-04-27T23:13:52
درودالهی عفو کن گناه ورابیفزای در حشر جاه ورااین سخن از زبان حکیم توس نیستمن تا به حال چنین شنیده بودمالهی ببخشا گناه وراکه مصراع دوم نیز به نظر نمیرسد از حکیم باشدبیفزای در حشر جاه ورا زیرا در همه ی شاهنامه من نظیر این عقیده را از استاد توس ندیده امباید که شاهنامه شناسان نظر بدهندبا احترام مرسده
merce
2015-04-28T03:40:39
ببخشید تصحیح می کنمخدایا ببخشا گناه وراگناه فارسی به عربی به صورت جُناه در آمده استمرسده
نا شناس
2015-04-16T20:19:38
شرم بر شما ومدیر سایت تاریخ ما شاهنامه را دارید از بین می برید شما بگویید که منع مورد استفاده چیست شما که همه ی اشعار فردوسی عزیز را عربی کردید . شرم بر شما. درود بر فروسی بزرگ
ناشناس
2012-04-26T22:31:58
تا آنجا که به یاد دارم بیت آخر، مصرع اوّل در شاهنامهء چاپ مسکو به این شکل آمده: "خدایا! ببخشا گناهِ وِرا"
حمید قاسمی
2010-01-12T23:28:07
سخن گفتنش خوب و طبعش روانتغییر از خودم است !
علی رضا
2009-01-15T01:38:26
لطفآ مصراع اول از بیت آخر را مطابقه دهید به نظر به لحاظ وزنی مغلق می آید. سپاسگذارم
کارن
2011-03-12T14:47:01
بیت یکم چو بگردد چنبیت دوم مصرع اول بدین بگردد برینبیت سوم مصرع دوم گفتنی صحیح استبیت پنجم مصرع دوم : همه ساله با بد به پیگار بودبیت هفتم مصرع دوم : نبود از جهان دلش یکروز شادبیت ششم و هفتم جایشان تغییر داده شودبیت دهم وجود خارجی ندارد و الحاقی استتمامی نکاتی که این بنده مینویسم با تصحیح دکتر جلال خالقی مطلق مقایسه گردیده که بزرگترین تصحیح بر شاهنامه را ایشان انجام داده اند
ناشناس
2010-11-17T00:17:44
بیت آخر نمیتواند فردوسی باشد و ضمنا غیر منطقی است(بیت ششم را ملاحظه فرمائید)اساسا این بیت اضافی است
سیاوش بابکان
2014-10-01T16:34:34
بیت آخر به گمانم الحاقی است و گر نباشد صورت درست همان است که ناشناس می فرماید:خدایا ببخشا گناه ورا .....و اما اگر آنگونه که کارن نوشته است، ابیات یادشده در شاهنامه روایت خالقی چنین نادرست و درهم آمده است باید اشتباه چاپی بوده باشد ور نه .........
سپهر سمیعی
2019-10-12T10:31:07
با عرض سلام، به نظر بنده حقیر، کاربرد کلماتی که ریشه عربی دارند نمی تواند دلیلی بر این ادعا باشد که بیت آخر از حکیم فردوسی نیست. این ادعا را اساس افرادی مطرح می کنند که اصرار دارند در کلام محاوره ای امروز هم کلمات زیبایی که از ریشه عربی بوده و به گوش فارسی زبانان کاملا طبیعی هستن را حذف کنند. این دیدگاه ناشی از یک سوء تفاهم بزرگ است. به عقیده بنده حقیر، حکیم فردوسی هیچ پدر کشتگی با کلمات عربی نداشته. لیکن شاهنامه سراسر داستانهایی است که زمان آنها در ایران باستان و قبل از ظهور و گسترش اسلام و لسان عربی بوده است. این از نکات بسیار زیبا و عظمت شاهنامه فردوسی است که روایت خود را با زبانی بیان می کند که با زمان وقوع قصه ها تطابق دارد. درست همانطور که امروز اگر کسی داستانی یا نمایشنامه ای بنویسد که زمان وقوع آن دویست سال پیش یا قدیم تر بوده، استفاده از زبان و کلمات و اصطلاحات متداول امروز قطعا آسیب جدی به اعتبار چنین اثری وارد می کند. مثلا تصور بفرمایید داستانی درباره دوران قاجار بنویسیم و در آن از چنین ادبیاتی استفاده کنیم:"یه روز مشیر الملک داشت واسه خودش تو خیابونا گلگشت میزد، بهو چشش افتاد به یه داف اسمی. به درشکه چیش گف بزن بقل یه دقیقه میخوام برم تو فاز این دافه..."ملاجظه می فرمایید که زبان و شیوه بیان بکار رفته حس زمان قاجار را منتقل نمی کند. بنابراین استفاده از زبان و انتخاب دقیق کلمات یکی از جنبه های عظمت هنری شاهنامه فردوسی است.به همین ترتیب، همانطور که استفاده از کلمات جدیدتر به فرم و ساختار هنری شاهنامه آسیب جدی وارد می کرد، استفاده از کلمات باستانی در محاورات امروزی هم اشتباه و حتی مضحک است. تصور بفرمایید اگر کسی امروز در انگلستان یا آمریکا یا استرالیا یا کانادا با زبانی که فی المثل شکسپیر بزرگ بکار می برده صحبت کند، نه تنها به سختی می تواند با مردم کوچه و خیابان در آن بلادات ارتباط برقرار کند، بلکه محتملا مورد تمسخر و تعجب انگلیسی زبانان امروز هم خواهد شد. فارسی هم از این قاعده مستثنی نیست.
مصطفی قباخلو
2021-02-08T07:47:38
سلامالهی عفو کن گناه ورا ***بیفزای در حشر جاه ورابه نظرم هم خوانی نداره و بعد ها افزوده شده
علی
2020-07-07T01:32:03
داشتم به خود می باوراندم که تاریخ ما حاشیه نویسانی اندیشه ورز و فرهیخته دارد عموما .و اینکه شاید نام بلند فردوسی ارجمند بر انگیزنده احسلس تعلق و میراث داری از ژرفای فرهنگ انسانی آن راد مرد به رعایت زبانی فاخر و ادب و روا داری در خور اوست.این قیل و قال گاه بیمعنا بر سر عفوو و بخشایش و کاه جهت دار مثلن ایدولوژیک نابخردانه عربی و فارسی و هکذا از این ساده انگاری زودباورانه رویایی زابرایم کرد و یادم انداخت که در چه روزگار غریبی نفس میکشیم.و به طنز باخود گفت‌وگو بیبار الها دادار جهان آفرین خامه عفوو بر کل اثمبخشایش طلبان و ببخشا کناه کبیره عفوو خواهان برای مرحوم مغفور فردوسی و به بادافره نگیر عربی سرایی اش را ایدون باد آمین یا رب العالمینو از زبان آن مرحومتو ای افریینده ماه و شید؟ ( ماء و شیر)ببادافره این گناهم مگیر یا نگیر برای آنان که اینطورمی بیشتر دوس دارنهرکسی در گمان !خود شد یار منبا امید بخشایش از سوی شماریو عفوو غفران من جانب بعضکمبرای خودم و للفر دوسی الط‌وسی
کیخسرو گره
2020-05-28T20:45:41
بجای /الهی عفو کن گناه ورا/ وزن شعر شکسته میشود و صحیح آن خدایا ببخشا گناه ورا
مسیر موفقیت
2019-01-27T16:56:56
خداوند هر دویشان را بیامرزد! الحق که شاعرانی بس توانمند بودند!
علی رستمی
2018-02-23T19:35:41
در عجبم از این‌همه مدعیان فضل که گاه نمی‌توانند ساده‌ترین واژگان را تلفظ کنند و بجای بررسی و پژوهش، بیدرنگ بر منبر وعض آمده و بی هیچ دانشی افاضه فضل می‌کنند.در مورد بیت آخر مشخص است که تناسبی با دیگر ابیات ندارد و به احتمال بسیار زیاد الحاقی است اما از آنجا که گواهی مستدل وجود ندارد و چون در برخی نسخ آمده شرطست که اینجا نیز بیاید. کم نیستند ابیات فردوسی که واژگان عربی در آنها به وفور آمده، البته با این درجه از آگاهی برخی از اساتید حاضر بعید می‌دانم ایشان بیش از ده برگ از شاهنامه را مطالعه کرده و از وجود چنین ابیاتی آگاه باشند.در مورد واژه «عفو» هم برای تمامی کم سوادان عینا متن لغتنامه دهخدا را می‌آورم:گاه در تداول برخی از شاعران فارسی زبان این کلمه بضم دوم (بر وزن سَبو) آمده است و هنوز در خراسان چنین تلفظ می شود خندان بدویدند و گلوشان ببریدند بی‌هیچ عفو جستن، بی‌هیچ ستغفار (فرهنگ فارسی معین از دیوان بهار) و صاحب آنندراج چنین آورده است: فارسیان به ضم فا و تخفیف واو نیز استعمال کرده اند. ناصرخسرو در خاتمه ٌ روشنائی نامه گوید: اگر سهوی بود در وی عفو کن دریده پرده ٌ کارم رفو کن و این نوعی از تفریس است . شیخ شیراز در باب چهارم بوستان در حکایت «شنیدستم از راویان کلام» گوید: عفو کردم از وی عمل‌های زشت بفضل خودم آورم در بهشت
سورنا
2021-06-28T13:22:37.8538828
بسیار ناپخته ، سست و بی ربط
سورنا
2021-07-29T19:21:19.425382
خسته نباشی
سورنا
2021-08-18T15:31:49.8767065
خودت فهمیدی چی میگی؟
میــــرِ سلطان احمـــد
2021-08-18T19:43:27.6840728
ظاهرا به زبان خاصی نوشته
Ben Omar
2022-02-19T14:41:35.2644929
جوانیش را خوی بد یار بود ابا بد همیشه به پیکار بودممکن است یکی از دوستان مرا روشن بکند؟ در مصرع اول استاد دقیقی را برای خوی بدش نکوهش میکند. منظور از مصرع دوم چیست؟ دقیقی همیشه با بد مبارزه میکرد (تحسین؟)مصرع اول نکوهش است و مصرع دوم تحسین؟ یا من بد متوجه شدم؟
میلاد بنام
2022-04-09T06:00:59.2780931
با درود، گمانم منظور سراینده مبارزه دایم شخصیت نیک «دقیقی» با خوی بد خودش باشد. شخصیت و رفتار در ارتباط متقابل هستند ولی یک چیز نیستند. 
Avesta Gdzi
2023-05-02T01:38:17.017968
اشاره دارد به سعی دقیقی شاعر برای به نظم در آوردن شاهنامه منثور که بقول فردوسی بعلت یک خوی بدی که داشت ( غلامبارگی = سکس با غلامان و پسران ) توسط یکی از غلامان که قصد گاییدنش را داشت در جوانی کشته شد و کار به نظم کشیدن حماسه ملی ایرانیان نیمه کاره ماند.