فیض کاشانی:در غمزه مستانه ساقی چه شرابست کز نشأه آنجان جهان مست و خرابست
❈۱❈
در غمزه مستانه ساقی چه شرابست
کز نشأه آنجان جهان مست و خرابست
هشیار نه یک زاهد و مخمور نه یک مست
مستست تر و خشک جهان اینچه شرابست
❈۲❈
عشقست روان در رک و در ریشه جانها
ذرات جهان مست ازین بادهٔ ناب است
از عشق زمین جام شرابی است لبا لب
وین چرخ نگونسار برین جام حباب است
❈۳❈
جان می طلبد غمزه ات ای ساقی مستان
پیمانهٔ ما پرنشده است این چه شتاب است
از چشم سیه مست تو هستند جهانی
زان میکده ویران و خرابات خراب است
❈۴❈
مگذار که یکذره بماند زوجودش
خورشید دل آرای ترا فیض نقابست
کامنت ها