گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

فیض کاشانی:گنجیست معرفت که طلسمش نهفتن است راهش غبار شرکت ز ادراک رفتن است

❈۱❈
گنجیست معرفت که طلسمش نهفتن است راهش غبار شرکت ز ادراک رفتن است
گر بحر معرفت بکف آید بکش سخن کان موسم جواهر اسرار شفتن است
❈۲❈
خشگی اگر دوچار شود خشک شو مگو اهل دلی چو بینی آن جای گفتن است
بیمار دل زمعرفت از شمهٔ برد بیماریش فزون شود اولی نهفتن است
❈۳❈
درهم کشیده روی ور آید چو غنچه باش با گفتگو بگوی که هنگام خفتن است
خونین دلی چو غنچه به بینی صباش باش گل گل شگفته شو که محل شگفتن است
❈۴❈
گربرخوری بسوخته جان دل شکستة غم از دلش بروب که محراب رفتن است
دانائی ار بدست تو افتد کند حدیث رو جمله گوش باش که جای شنفتن است
❈۵❈
چون با کجی بمجلسی افتی مزن نفس کان خامشی سرای زاغیار رفتن است
بدگوئی راز وصف نگوئی زبان به بند پرگوی را علاج بترک شنفتن است
❈۶❈
شبها چو از عشا و عشا یافتی فراغ لب از سمر به بند که آن وقت خفتن است
اشعار فیض حکمت محض است شعر نیست کی لایق طریقه او شعر گفتن است

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۱۱۹

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها