فیض کاشانی:اینجهانرا غیر حق پروردگاری هست نیست هیچ دیاری به جز حق در دیاری هست نیست
❈۱❈
اینجهانرا غیر حق پروردگاری هست نیست
هیچ دیاری به جز حق در دیاری هست نیست
عارفان را جز خدا با کس نباشد الفتی
عاشقانرا غیر ذکر دوست کاری هست نیست
❈۲❈
حق شناسانرا که بر باطل فشاندند آستین
غیر کارحق و بارش کار و باری هست نیست
دل بعشق حق بیند از غیر حق بیزار شو
غیرعشق حق و حق کاری و باری هست نیست
❈۳❈
مست حق شو تا که باشی هوشیار وقت خود
غیر مستش در دو عالم هوشیاری هست نیست
اختیار خود باو بگذار و بگذر زاختیار
بنده را جز اختیارش اختیاری هست نیست
❈۴❈
گر غمی داری بیار و عرض کن بر لطف او
خستگانرا غیر لطفش غمگساری هست نیست
روزگار آنست کان با دوست می آید بسر
غیر ایام وصالش روزگاری هست نیست
❈۵❈
عمر آن باشد که صرف طاعت و تقوی شود
جز زمان بندگی لیل و نهاری هست نیست
بیغمانی را که جز تن پروری کاری نبود
بنگر اندر دستشان از تن غباری هست نیست
❈۶❈
آنکه را آگه شد از تقصیر خود در کار حق
جز دل بیمار و چشم اشکباری هست نیست
سعی کن تا سعی تو خالص شود از بهر حق
غیرخالص روز محشر در شماری هست نیست
❈۷❈
این عبادتها که عابد در دل شب میکند
گر نباشد خالص آنرا اعتباری هست نیست
فیض در دنیا برای آخرت کاری نکرد
مثل او در روز محشر شرمساری هست نیست
❈۸❈
آه میکش ناله میکن شعر میگو مینویس
رفتگانرا غیر دیوان یادگاری هست نیست
کامنت ها