گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

فیض کاشانی:بر سر راهش فتاده غرق اشگم دید و رفت زیرلب بر گریهٔ خونین من خندید و رفت

❈۱❈
بر سر راهش فتاده غرق اشگم دید و رفت زیرلب بر گریهٔ خونین من خندید و رفت
از دو عالم بود در دستم همین دین و دلی یکنظر دردیده کردآن هر دون را دزدید و رفت
❈۲❈
گرچه دل از پا درآمد در ره عشقش ولی اندرین ره میتوان در خاک و خون غلطید و رفت
بر سربالینم آمد گفتمش یکدم بایست تا که جان بر پایت افشانم ز من نشنید و رفت
❈۳❈
جان به لب آمد ز یاد آن لبم لیکن گرفت از خیالش بوسهٔ دل جان نو بخشید و رفت
این جهان جای اقامت نیست جای عبرتست زینتش را دل نباید بست، باید دید و رفت
❈۴❈
فیض آمد تا ز وصل دوست یابد کام جان یک نظر نادیده رویش جان و دل بخشید و رفت

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۱۸۴

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها