گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

فیض کاشانی:دلی که عشق ندارد وجود اوست عبث چو پرتوی ندهد شمع دور اوست عبث

❈۱❈
دلی که عشق ندارد وجود اوست عبث چو پرتوی ندهد شمع دور اوست عبث
وجود خلق برای پرستش حقست کسی که حق نپرستد وجود اوست عبث
❈۲❈
کسی که سود و زیانش نه در ره عشق است زیان اوست بسی سهل و سود اوست عبث
عبادتت نکند سود معرفت چون نیست چو جامه را نبود تار و پود اوست عبث
❈۳❈
گمان مبر زسراب جهان شوی سیراب که هر چه بود ندارد نمود اوست عبث
بیا عبادت حق کن زباطلان بگریز که مهر باطل باطل درود اوست عبث
❈۴❈
اگرنه فیض برای خدا سخن گوید سخن سرائی او چون وجود اوست عبث
خموش باش محیط جهان پر از سخن است ببحر هر که گهر ریخت جود اوست عبث

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۱۹۶

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها