گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

فیض کاشانی:هر آنچه بود ندارد وجود اوست عبث چو جامه را نبود تار و پود اوست عبث

❈۱❈
هر آنچه بود ندارد وجود اوست عبث چو جامه را نبود تار و پود اوست عبث
به بزم نغمه سرایان چو کاسهٔ طنبور سری که عشق ندارد سرود اوست عبث
❈۲❈
چو نیست روشنئی در دل آن گلست نه دل چو پرتوی ندهد شمع دود اوست عبث
فغان چه سود دهد چون گمان وصلی نیست ندارد آنکه امیدی سرود اوست عبث
❈۳❈
چو زاهد از پی جنت ثنای حق گوید ثنای حق نبود آن درود اوست عبث
چو در دلش نبود نور عشق و آه کشد چو چرب تر بود آن خشک و دود اوست عبث
❈۴❈
اگر نه پختگی عاشقان غرض باشد کجا جهنم و مؤمن درود اوست عبث
اگر بدل نرسد دم بدم زحق فیضی نعیم هشت بهشت و خلود اوست عبث
❈۵❈
برای سنگدلان خون دل مریز ای فیض بکوه هر که برد لعل جود اوست عبث

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۱۹۷

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها