گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

فیض کاشانی:آفتاب وصل جانان بر نمی آید مرا وین شب تاریک هجران سرنمی آید مرا

❈۱❈
آفتاب وصل جانان بر نمی آید مرا وین شب تاریک هجران سرنمی آید مرا
دل همیخواهد که جان در پایش افشانم ولی یکنفس آن بیوفا بر سر نمی اید مرا
❈۲❈
طالع شوریده بین کان مایهٔ شوریدگی بی خبر یکبار از در در نمی اید مرا
ازطرب شیرینترست آن نوش لب لیکن حسود قامت چون نخل او در بر نمی آید مرا
❈۳❈
بخت بدبین کز پیامی خاطر ما خوش نکرد آرزوئی از نکویان بر نمی آید مرا
زرد شد برک نهال عیش در دل سالهاست لاله رخساری بچشم تر نمی آید مرا
❈۴❈
من زرندی و نظر بازی نخواهم توبه کرد هیچ کاری فیض ازین خوشتر نمی آید مرا

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۲۴

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

فاطمه
2013-03-08T00:34:59
به نام خدابیت آخر یادآور این بیت از شعر حافظ است:من نخواهم کرد ترک لعل یار و جام می زاهدان معذور داریدم که اینم مذهبست